جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
286
اطلاعات بیشتر واژه
واژه brain
تعداد حروف 5
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر brain
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - The whitish mass of soft matter (the center of the nervous system, and the seat of consciousness and volition) which is inclosed in the cartilaginous or bony cranium of vertebrate animals. It is simply the anterior termination of the spinal cord, and is developed from three embryonic vesicles, whose cavities are connected with the central canal of the cord; the cavities of the vesicles become the central cavities, or ventricles, and the walls thicken unequally and become the three segments, the fore-, mid-, and hind-brain.
n. - The anterior or cephalic ganglion in insects and other invertebrates.
n. - The organ or seat of intellect; hence, the understanding.
n. - The affections; fancy; imagination.
v. t. - To dash out the brains of; to kill by beating out the brains. Hence, Fig.: To destroy; to put an end to; to defeat.
v. t. - To conceive; to understand.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی