branch
licenseمعنی کلمه branch
معنی واژه branch
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | branch | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbrænt͡ʃ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /brɑːnt͡ʃ/ | ||
مترادفات | fork, leg, ramification | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی branch | ||
پخش صوت |
شاخه، شعبه، انشعاب، منشعب شدن، رشته، بخش
[کامپیوتر]: انشعاب - دستورالعملی که به کامپیوتر می گوید که به قسمت دیگر برنامه پرش کند . مانند جمله GO TO
[کامپیوتر]: انشعاب ؛ شاخه
[الکترونیک]: شاخه؛ انشعاب 1. بخشی از شبکه که دارای دو یا چند عنصر دوسر به صورت سری است . 2. محصول به دست آمده از یک مد واپاشی در هسته ای پرتوزا که دارای دو یا چند مد واپاشی است . 3. قطعه خطی که دو گره را به هم یا یک گره را به خودش متصل می کند.4. مجموعه ای از دستور العمل های رایانه ای که بین دو دستورالعمل شرطی متوالی اجرا می شوند. [الکترونیک]: شاخه ، انشعاب
[عمران و معماری]: شاخه [عمران و معماری]: شعبه