bridge
licenseمعنی کلمه bridge
معنی واژه bridge
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | bridge | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbrɪdʒ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /brɪdʒ/ | ||
مترادفات | nosepiece | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی bridge | ||
پخش صوت |
پل، جسر، برامدگی بینی، (د.ن.) سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان و افسران قرار میگیرد، بازیورق، پل ساختن، اتصال دادن
[کامپیوتر]: پل - وسیله ای میان دو یا چندین قطعه یک شبکه ارتباط برقرار می کند . برخلاف هاب یک پل همراه با تمامی بسته های اطلاعاتی دریافتیش عبور نمی کند بلکه با بررسی هر بسته ای آن را در مسیر منتهی به مقصد قرار می دهد . به این ترتیب ترافیک محلی کاهش می یابد مقایسه کنید . router:hud:switch
[کامپیوتر]: پل ؛واسطه
[الکترونیک]: پل وسیله یا مداری که دارای چهار یا تعداد بیشتری شاخه است. [الکترونیک]: پل
[عمران و معماری]: پل [عمران و معماری]: روگذر