broadcast
licenseمعنی کلمه broadcast
معنی واژه broadcast
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | broadcast | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adjective), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbrɒdˌkæst/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈbrɔːdkɑːst/ | ||
مترادفات | program, programme | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی broadcast | ||
پخش صوت |
پراکندن، داده پراکنی
منتشر کردن، اشاعه دادن، رساندن، پخش کردن (ازرادیو)، سخن پراکنی
[کامپیوتر]: پخش ؛ پراکند ؛ داده پراکنی
[الکترونیک]: پخش ، انتشار