activity
licenseمعنی کلمه activity
معنی واژه activity
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | activity | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ækˈtɪvəti/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ækˈtɪvəti/ | ||
مترادفات | activeness | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی activity | ||
پخش صوت |
(Noun) فعالیت
(Noun) کنشوری، فعالیت، کار، چابکی، زنده دلی، اکتیوایی
[کامپیوتر]: فعالیت .
[الکترونیک]: فعالیت 1.شدت یک منبع پرتوزا که می تواند بر حسب تعداد اتمهای فرو پاشیده در واحد زمان یا تعداد سوسوزنی یا سایر آثار مشاهده شده در واحد زمان بیان شود . یکی از واحد های فعالیت ( کوری )است که برابر ده ضربدر سه و هفت دهم فروپاشی در هر ثانیه است . 2.معیاری از دامنه ی ارتعاش یک واحد بلوری ، عموماً بر حسبت جریان یکسو شده ی بیس یاگیت مدار نوسانگری که بلور در آن به کار رفته ، بیان می شود . 3. یک اجرای رایانه ای که منجر به استفاده یا اصلاح اطلاعات در پرونده ی اصلی می شود . 4. شکل کوتاه شده پرتوزایی .