card
licenseمعنی کلمه card
معنی واژه card
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | card | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈkɑːrd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /kɑːd/ | ||
مترادفات | tease | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی card | ||
پخش صوت |
کارت
برگ، ورق، ورق بازی، گنجفه، کارت ویزیت، بلیط، مقوا،کارت تبریک، کارت عضویت، ورق بازی کردن، پنبه زنی، ماشین پرداخت پارچه
[کامپیوتر]: کارت - 1- نگاه کنید به حعدزاثی زشقی 2- تخته مدار چاپی که در ریز کامپیوترها قرار می گیرد تا عملکردهای اضافی فراهم کند
[کامپیوتر]: کارت .
[الکترونیک]: کارد با کارت نوعی تخته مدار کوچک .