character
licenseمعنی کلمه character
معنی واژه character
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | character | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈkerɪktər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈkærəktə/ | ||
مترادفات | fiber, fibre | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی character | ||
پخش صوت |
دخشه
مونه، منش، خیم، نهاد، سیرت، صفات ممتازه، هرنوع حروف نوشتنی وچاپی، خط، رقم، شخصیت های نمایش یاداستان، نوشتن، مجسم کردن، شخصیت
[کامپیوتر]: کاراکتر - هر علامتی که می توان آن را ذخیر کرد
[کامپیوتر]: کاراکتر ، دخشه ، علامت ، نویسه .
[الکترونیک]: نویسه نمادی که یک حرف ، عدد، یا علایم تقطه گذاری را مشخص می کند. ترکیب نویسه ها اطلاعات یا خطوط یک برنامه کامپیوتری را تعریف می کند. در سیستمهای دهدهی به رمز دودویی ( بی سی دی) هر گروه از نویسه ها نماسنده یک نویسه دیگر است. نویسه ها به صورت یک بایت یا هشت بیت در حافظه ذخیره می شوند. [الکترونیک]: کاراکتر ، نویسه