circuit
licenseمعنی کلمه circuit
معنی واژه circuit
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | circuit | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈsɜːrkət/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈsɜːkɪt/ | ||
مترادفات | lap, circle | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی circuit | ||
پخش صوت |
(حقوق) حوزه قضایی یک قاضی، دور، دوره، گردش، جریان،حوزه، مدار، اتحادیه، کنفرانس، دورچیزی گشتن، درمداری سفر کردن، احاطه کردن
مدار
[کامپیوتر]: مدار .
[الکترونیک]: مدار گروهی از عناصر الکترونیکی و الکتریکی متصل به هم عمل خاصی نظیر قطع و وصل ، تقویت ، پالایش یا تبدیل داده ها را انجام می دهند . [الکترونیک]: مدار
[عمران و معماری]: مدار [عمران و معماری]: مسیر