جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
299
اطلاعات بیشتر واژه
واژه comb
تعداد حروف 4
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر comb
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - An instrument with teeth, for straightening, cleansing, and adjusting the hair, or for keeping it in place.
n. - An instrument for currying hairy animals, or cleansing and smoothing their coats; a currycomb.
n. - A toothed instrument used for separating and cleansing wool, flax, hair, etc.
n. - The serrated vibratory doffing knife of a carding machine.
n. - A former, commonly cone-shaped, used in hat manufacturing for hardening the soft fiber into a bat.
n. - A tool with teeth, used for chasing screws on work in a lathe; a chaser.
n. - The notched scale of a wire micrometer.
n. - The collector of an electrical machine, usually resembling a comb.
n. - The naked fleshy crest or caruncle on the upper part of the bill or hood of a cock or other bird. It is usually red.
n. - One of a pair of peculiar organs on the base of the abdomen of scorpions.
n. - The curling crest of a wave.
n. - The waxen framework forming the walls of the cells in which bees store their honey, eggs, etc.; honeycomb.
n. - The thumbpiece of the hammer of a gunlock, by which it may be cocked.
v. t. - To disentangle, cleanse, or adjust, with a comb; to lay smooth and straight with, or as with, a comb; as, to comb hair or wool. See under Combing.
n. - To roll over, as the top or crest of a wave; to break with a white foam, as waves.
n. - Alt. of Combe
n. - A dry measure. See Coomb.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی