compression
licenseمعنی کلمه compression
معنی واژه compression
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | compression | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /kəmˈpreʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /kəmˈpreʃn̩/ | ||
مترادفات | condensation, contraction | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی compression | ||
پخش صوت |
(Noun) تراکم، متراکم سازی
(Noun) هم فشارش، بهم فشردگی، تراکم، اختصار
[کامپیوتر]: فشرده سازی - نگاه کنید به data compression.
[کامپیوتر]: فشرده سازی
[الکترونیک]: فشرده سازی؛ متراکم سازی کاهش گستره ی حجم صدای یک سیگنال شنیداری . در این حالت سیگنالهای ضعیف نسبت به نویز زمینه قوی تر می شوندو سیگنالهای قوی نیز کمتر تقویت می شوند تا سیستم دچار اضافه بار نشود.برای نیل به این هدف ،بهره ی مؤثر مدار به طور خودکار و به صورت تابعی از دامنه ی سیگنال تغییر داده می شود. [الکترونیک]: فشردگی
[عمران و معماری]: فشار [عمران و معماری]: تراکم [عمران و معماری]: فشردگی [عمران و معماری]: بهمفشردگی [عمران و معماری]: فشار بر هم