compressor
license
98
1667
100
معنی کلمه compressor
معنی واژه compressor
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | compressor | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /kəmˈpresər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /kəmˈpresə/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی compressor | ||
پخش صوت |
(Noun) متراکم کننده
(Noun) ماشین فشار، دستگاه یا ماشین فشردن هوا، منگنه، کمپرسور
[کامپیوتر]: فشرده ساز
[الکترونیک]: فشرده ساز بخشی از مدار فشرده-بازکننده که گتسره ی شدت سیگنالها در نقاط ارسال یا دریافت مدار را فشرده می می کند.فشرده ساز با تقویت سیگنالهای ضعیف و تضعیف سیگنالهای قوی ،گستره ی دامنه ی کوچکتری را تولید می کند. [الکترونیک]: فشرده ساز
[عمران و معماری]: کمپرسور [عمران و معماری]: متراکم کننده