computer
licenseمعنی کلمه computer
معنی واژه computer
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | computer | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /kəmˈpjuːtər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /kəmˈpjuːtə/ | ||
مترادفات | computing machine, computing device, data processor, electronic computer, information processing system | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی computer | ||
پخش صوت |
(Noun) کامپیوتر، رایانه
(Noun) شمارنده، ماشین حساب
[کامپیوتر]: کامپیوتر ، رایانه ماشینی که می تواند اطلاعات را به کمک دستورالعمل های اجرایی پردازش کند . وژگی بارز یک کامپیوتر ، توانایی ذخیره سازی دستورالعمل های کامپیوتر توسط خود کامپیوتر است . و با این توانایی ، بی نیاز از انسان برای نوشتن دستورالعمل جدید در هر نوبت ، عملیات بسیاری را انجام می دهد .
[کامپیوتر]: رایانه ؛ کامپیوتر
[الکترونیک]: کامپیوتر ؛ کامپیوتر ماشینی که می تواند اطلاعات را پس از دریافت ، پردازش کند و نتایج را به شکل مورد نظر نمایش دهد. نمونه های آن عبارت اند از کامپیوتر های رقمی ، قیاسی و آمیخته . [الکترونیک]: رایانه ، کامپیوتر