constant

معنی: پایدار، ثابت قدم، باثبات، استوار، وفادار، دائمی
ثابت
[کامپیوتر]: ثابت مقداری که هنگام اجرای برنامه ثابت می ماند . عبارتهای حرفی ، مانند 3.5 و dolly madison دو ثابت هستند ، زیرا همیشه مققدار یکسانی دارند . در زبان پاسکال و سایر زبانها این امکان وجود دارد که بتوان از اسامی برای تعریف ثابتها استفاده کرد . [کامپیوتر]: مقدار ثابت [کامپیوتر]: ثابت
[الکترونیک]: ثابت مقدار غیر متغیر در یک فرایند . [الکترونیک]: ثابت
[عمران و معماری]: ثابت

... ادامه

351 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی

معادل ابجد: 0

شمارگان هجا:

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

constant

معنی کلمه constant

معنی واژه constant

constant

اطلاعات بیشتر واژه

continually recurring or continuing without interruption; "constant repetition of the exercise"; "constant chatter of monkeys"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

constant

معنی کلمه constant

معنی واژه constant

constant

اطلاعات بیشتر واژه

continually recurring or continuing without interruption; "constant repetition of the exercise"; "constant chatter of monkeys"

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

constant

RC constant

constant

constant

constant

constant

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری