contiguous
licenseمعنی کلمه contiguous
معنی واژه contiguous
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | contiguous | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | s | ||
تلفظ آمریکایی | /kənˈtɪɡjuːəs/ | ||
تلفظ انگلیسی | /kənˈtɪɡjʊəs/ | ||
مترادفات | immediate | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی contiguous | ||
پخش صوت |
(Adjective) نزدیک، مجاور، پیوسته، متصل، مربوط بهم
(Adjective) همجوار
[کامپیوتر]: پیوسته ، مجاور - همجوار ، نزدیک به یکدیگر . مثلاً ایالات داکوتای شمالی و داکوتای جنوبی مجاور هم هستند ، اما تگزاس و ماین مجاور نیستند. اکثر کامپیوترها می توانند یک فایل دیسک را به صورت قطاع های همجوار یا غیر همجوار ذخیره کنند . ( نگاه کنید به disk) . اگر قطاع ها به صورت غیر همجوار باشند ، دسترسی کند می شود ؛ زیرا برای به دست آوردن قسمتهای مختلف فایل ، نوک خواندن / نوشتن دیسک باید به مکانهای مختلف پرش کند. نگاه کنید به fragmentation . [کامپیوتر]: دوام؛ پیوستگی ؛ پیوسته ؛ همجوار