جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
287
اطلاعات بیشتر واژه
واژه cord
تعداد حروف 4
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر cord
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - A string, or small rope, composed of several strands twisted together.
n. - A solid measure, equivalent to 128 cubic feet; a pile of wood, or other coarse material, eight feet long, four feet high, and four feet broad; -- originally measured with a cord or line.
n. - Fig.: Any moral influence by which persons are caught, held, or drawn, as if by a cord; an enticement; as, the cords of the wicked; the cords of sin; the cords of vanity.
n. - Any structure having the appearance of a cord, esp. a tendon or a nerve. See under Spermatic, Spinal, Umbilical, Vocal.
n. - See Chord.
v. t. - To bind with a cord; to fasten with cords; to connect with cords; to ornament or finish with a cord or cords, as a garment.
v. t. - To arrange (wood, etc.) in a pile for measurement by the cord.
imp. & p. p. - of Core

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی