جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
لطفا در ایجاد سرویس های جدید لام تا کام همراه ما باشید. شرکت در نظرسنجی


0
0
348
اطلاعات بیشتر واژه
واژه corn
تعداد حروف 4
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر corn
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - A thickening of the epidermis at some point, esp. on the toes, by friction or pressure. It is usually painful and troublesome.
n. - A single seed of certain plants, as wheat, rye, barley, and maize; a grain.
n. - The various farinaceous grains of the cereal grasses used for food, as wheat, rye, barley, maize, oats.
n. - The plants which produce corn, when growing in the field; the stalks and ears, or the stalks, ears, and seeds, after reaping and before thrashing.
n. - A small, hard particle; a grain.
v. t. - To preserve and season with salt in grains; to sprinkle with salt; to cure by salting; now, specifically, to salt slightly in brine or otherwise; as, to corn beef; to corn a tongue.
v. t. - To form into small grains; to granulate; as, to corn gunpowder.
v. t. - To feed with corn or (in Sctland) oats; as, to corn horses.
v. t. - To render intoxicated; as, ale strong enough to corn one.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی