cross
licenseمعنی کلمه cross
معنی واژه cross
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | cross | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adjective), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈkrɒs/ | ||
تلفظ انگلیسی | /krɒs/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی cross | ||
پخش صوت |
صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط،ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(با out یا off )، گذشتن،عبوردادن، مصادف شدن با، روبروشدن، قطع کردن، دورگه کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن، خلاف میل کسی رفتار کر
[الکترونیک]: تقاطع
[عمران و معماری]: گذر