crown

معنی: تاج، فرق سر، بالای هرچیزی، حد کمال، تاج دندان، تاجگذاری کردن، پوشاندن(دندان باطلا وغیره)
[عمران و معماری]: تاج [عمران و معماری]: راس [عمران و معماری]: تاج جاده [عمران و معماری]: قوس مقطع جاده [عمران و معماری]: تارک [عمران و معماری]: تاج سد [عمران و معماری]: کلید طاق [عمران و معماری]: مهره طاق [عمران و معماری]: ستیغ سره [عمران و معماری]: ستیغ نیمرخ [عمران و معماری]: تاج لوله [عمران و معماری]: قله [عمران و معماری]: نوک

... ادامه

290 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی

معادل ابجد: 0

شمارگان هجا:

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

crown

معنی کلمه crown

معنی واژه crown

crown

اطلاعات بیشتر واژه

invest with regal power; enthrone; "The prince was crowned in Westminster Abbey"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

crown

معنی کلمه crown

معنی واژه crown

crown

اطلاعات بیشتر واژه

invest with regal power; enthrone; "The prince was crowned in Westminster Abbey"

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

crown

crown saw

crown

crown

crown

crown

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری