damper
license
98
1667
100
معنی کلمه damper
معنی واژه damper
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | damper | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈdæmpər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈdæmpə/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی damper | ||
پخش صوت |
(Noun) خفه کن، نم زن، الت میزان کردن جریان هوا، عایق
(Noun) خفه کن، تعدیل کننده
[الکترونیک]: میرانه دیودی که در مدار انحراف افقی گیرنده ی تلویزیون که جریان انحراف دندانه اره ای را به تدریج به سمت صفر می برد. هنگامی که نوسان جریان کوچک تر از صفر موجب وارونه شدن قطبیت می شود ، دیود شروع به هدایت می کند. [الکترونیک]: میرا کننده
[عمران و معماری]: مستهلک کننده [عمران و معماری]: زایل کننده [عمران و معماری]: خفه کن