تفویض
licenseمعنی کلمه تفویض
معنی واژه تفویض
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تسليم، نقلوانتقال، واگذاري 2- سپردن، واگذار كردن، واگذاشتن 3- اختيار | ||
متضاد | جبر | ||
انگلیسی | submission,resignation,conferment,investiture,delivery | ||
عربی | خضوع، تسليم، طاعة، رضوخ، إذعان، خنوع، استسلام | ||
ترکی | heyet | ||
فرانسوی | délégation | ||
آلمانی | delegation | ||
اسپانیایی | delegación | ||
ایتالیایی | delegazione | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تفویض" (تفوید) به معنای واگذاری یا سپردن مسئولیت یا اختیار به فردی دیگر است و در زبان فارسی در زمینههای مختلفی از جمله حقوق، مدیریت و روابط اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه، به برخی نکات قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
به طور کلی، استفاده از کلمه "تفویض" در نگارش فارسی نیازمند دقت در معنا و کاربرد آن است و باید متناسب با زمینه استفاده شود. | ||
واژه | تفویض | ||
معادل ابجد | 1296 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tafviz | ||
معادل انگلیسی | delegation | ||
مرتبط با | علوم سیاسی و روابط بینالملل | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tafviz | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تفویض | ||
پخش صوت |
واگذاری اختیار عمل یا مسئولیت تصمیمگیری در موردی خاص به فرد یا نهاد دیگر کلمه "تفویض" (تفوید) به معنای واگذاری یا سپردن مسئولیت یا اختیار به فردی دیگر است و در زبان فارسی در زمینههای مختلفی از جمله حقوق، مدیریت و روابط اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه، به برخی نکات قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نگارش صحیح: کلمه "تفویض" به صورت صحیح با حرف "ف" و حرف "و" نوشته میشود. املای آن "تفویض" است و از نظر لغوی به صورت «تفوید» نیز به کار میرود. معنی و کاربرد: این کلمه به معنای واگذاری و سپردن مسئولیت به شخصی دیگر به کار میرود و معمولاً در متون قانونی و اداری کاربرد فراوانی دارد. صرف و نحو: جملات مرتبط: جمع و مفرد: "تفویض" به صورت مفرد و جمع به شکل "تفویضها" مورد استفاده قرار میگیرد. به طور کلی، استفاده از کلمه "تفویض" در نگارش فارسی نیازمند دقت در معنا و کاربرد آن است و باید متناسب با زمینه استفاده شود.
1- تسليم، نقلوانتقال، واگذاري
2- سپردن، واگذار كردن، واگذاشتن
3- اختيار
جبر
submission,resignation,conferment,investiture,delivery
خضوع، تسليم، طاعة، رضوخ، إذعان، خنوع، استسلام
heyet
délégation
delegation
delegación
delegazione