تقویت
licenseمعنی کلمه تقویت
معنی واژه تقویت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استحكام، استوارسازي، پشتيباني، تحكيم تشديد، تشييد، نيرودهي، نيرومندي 2- تاييد، ترهيب | ||
متضاد | تضعيف، شقي | ||
انگلیسی | reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, fuel, fortification, invigoration, revival, furtherance, nutrition, abetment, alimentation | ||
عربی | تعزيز، تقوية، تعزز، تعميق، تعزيزات عسكرية، شىء مقو، تقو، إمدادات عسكرية | ||
ترکی | güçlendirme | ||
فرانسوی | renforcement | ||
آلمانی | verstärkung | ||
اسپانیایی | reforzamiento | ||
ایتالیایی | rinforzo | ||
مرتبط | تشدید، بسط، افزایش، توسعه، پشتیبانی، کمک، تکیه، تکیه گاه، طرفداری، تحکیم، تثبیت، اتحاد، قوام، ترکیب، اضافه، سوخت، استحکام، بارو، سنگر بندی، مستحکم سازی، احیا، تجدید، استقرار مجدد، تمدید، پیشرفت، تهیه وسایل، تغذیه، غذا، خوراک، قوت، قوت گیری، فتنه انگیزی، تشویق، تقوی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تقویت" در زبان فارسی به معنای تقویت کردن، قویتر کردن یا بهبود بخشیدن به چیزی است. در ادامه، چند نکته دربارهی قواعد گفتاری و نگارشی مرتبط با این کلمه ارائه میشود:
در نهایت، توجه به بافت جمله و معنیای که از طریق "تقویت" منتقل میشود، در نگارش صحیح و قابل فهم بسیار مهم است. | ||
واژه | تقویت | ||
معادل ابجد | 916 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taqviyat | ||
معادل انگلیسی | reinforcement | ||
مرتبط با | روان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: تقویة] | ||
مختصات | (تَ یَ) [ ع . تقویة ] (مص م .) | ||
آواشناسی | taqviyat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تقویت | ||
پخش صوت |
1. فرایندی در شرطیسازی کنشگر که در آن بسامد یا احتمال وقوع یک پاسخ با یک محرک مشخص نسبت مستقیم دارد 2. در شرطیسازی کلاسیک، حضور محرک غیرشرطی پس از محرک شرطی کلمه "تقویت" در زبان فارسی به معنای تقویت کردن، قویتر کردن یا بهبود بخشیدن به چیزی است. در ادامه، چند نکته دربارهی قواعد گفتاری و نگارشی مرتبط با این کلمه ارائه میشود: نحو و ساختار جملات: صرف و نحو: بکارگیری در جملات: نگارش صحیح: در نهایت، توجه به بافت جمله و معنیای که از طریق "تقویت" منتقل میشود، در نگارش صحیح و قابل فهم بسیار مهم است.
1- استحكام، استوارسازي، پشتيباني، تحكيم تشديد، تشييد، نيرودهي، نيرومندي
2- تاييد، ترهيب
تضعيف، شقي
reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, fuel, fortification, invigoration, revival, furtherance, nutrition, abetment, alimentation
تعزيز، تقوية، تعزز، تعميق، تعزيزات عسكرية، شىء مقو، تقو، إمدادات عسكرية
güçlendirme
renforcement
verstärkung
reforzamiento
rinforzo
تشدید، بسط، افزایش، توسعه، پشتیبانی، کمک، تکیه، تکیه گاه، طرفداری، تحکیم، تثبیت، اتحاد، قوام، ترکیب، اضافه، سوخت، استحکام، بارو، سنگر بندی، مستحکم سازی، احیا، تجدید، استقرار مجدد، تمدید، پیشرفت، تهیه وسایل، تغذیه، غذا، خوراک، قوت، قوت گیری، فتنه انگیزی، تشویق، تقوی