تکمیل
licenseمعنی کلمه تکمیل
معنی واژه تکمیل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اتمام، اكمال، پايان، ختم، رسايي، كمال 2- كامل كردن، تمام كردن، بهپايان رسانيدن | ||
انگلیسی | completion, supplementation, complementarity, fulfillment, improvement, modernization, repletion, fulfilment, complete | ||
عربی | إتمام، إكمال، اكتمال، فراغ، انتهاء | ||
ترکی | tamamlamak | ||
فرانسوی | complet | ||
آلمانی | vollständig | ||
اسپانیایی | completo | ||
ایتالیایی | completare | ||
مرتبط | اتمام، انجام، خاتمه، پس اوری، هم اوری، متمم، کمال، متممی، اصل متممیت، اجراء، بهبود، بهسازی، پیشرفت، بهتر شدن، تکامل، نوسازی، نوپردازی، نوین گری، پری، پرسازی، انباشتگی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تکمیل" در زبان فارسی به معنای "کامل کردن" یا "تمام کردن" است و در استفادههای مختلفی در جملهها به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه پرداخته میشود:
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "تکمیل" بهدرستی و در متنهای مختلف استفاده کنید. | ||
واژه | تکمیل | ||
معادل ابجد | 500 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | takmil | ||
معادل انگلیسی | finishing | ||
مرتبط با | شیمی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | takmil | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تکمیل | ||
پخش صوت |
فرایند فیزیکی یا شیمیایی برای ایجاد ویژگی مطلوب در منسوجات در مراحل پایانی تولید کلمه "تکمیل" در زبان فارسی به معنای "کامل کردن" یا "تمام کردن" است و در استفادههای مختلفی در جملهها به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه پرداخته میشود: جایگاه کلمه در جمله: صرف و تصریف: نقشهای دیگر: ترکیبات: نشانههای نگارشی: با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "تکمیل" بهدرستی و در متنهای مختلف استفاده کنید.
1- اتمام، اكمال، پايان، ختم، رسايي، كمال
2- كامل كردن، تمام كردن، بهپايان رسانيدن
completion, supplementation, complementarity, fulfillment, improvement, modernization, repletion, fulfilment, complete
إتمام، إكمال، اكتمال، فراغ، انتهاء
tamamlamak
complet
vollständig
completo
completare
اتمام، انجام، خاتمه، پس اوری، هم اوری، متمم، کمال، متممی، اصل متممیت، اجراء، بهبود، بهسازی، پیشرفت، بهتر شدن، تکامل، نوسازی، نوپردازی، نوین گری، پری، پرسازی، انباشتگی