تلسکوپ
licenseمعنی کلمه تلسکوپ
معنی واژه تلسکوپ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | دوربين رصدخانه، دوربين نجومي | ||
متضاد | ميكروسكپ، ذرهبين، ريزبين | ||
انگلیسی | telescope | ||
عربی | تلسكوب، مقراب، منظار، تداخل بعضه ببعض، ضغط | ||
ترکی | teleskop | ||
فرانسوی | télescope | ||
آلمانی | fernrohr | ||
اسپانیایی | telescopio | ||
ایتالیایی | telescopio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تلسکوپ" در زبان فارسی به معنای ابزاری است که برای مشاهده اجسام دوردست به کار میرود و معمولاً به ویژه در نجوم استفاده میشود. در ادامه به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "تلسکوپ" در نوشتار خود استفاده کنید. اگر سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم! | ||
واژه | تلسکوپ | ||
معادل ابجد | 518 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | teleskop | ||
معادل انگلیسی | Telescopium, Telescope, Tel | ||
مرتبط با | نجوم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: télescope] (نجوم) | ||
مختصات | (تِ لِ) [ فر. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | teleskop | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تلسکوپ | ||
پخش صوت |
صورت فلکی کوچک و کم نوری در آسمان جنوبی (southern sky)، در کنار صورت آتشدان کلمه "تلسکوپ" در زبان فارسی به معنای ابزاری است که برای مشاهده اجسام دوردست به کار میرود و معمولاً به ویژه در نجوم استفاده میشود. در ادامه به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "تلسکوپ" به همین شکل نوشته میشود و نیاز به اعرابگذاری ندارد. نوع کلمه: "تلسکوپ" یک اسم است و به عنوان اسم خاص و عمومی قابل استفاده است. جمع و مفرد: جمع "تلسکوپ" به صورت "تلسکوپها" نوشته میشود. نحو: این کلمه میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول و یا دانا قرار گیرد. مثلاً: استفادههای تخصصی: در متون علمی و تخصصی، ممکن است همراه با توضیحات یا صفات دیگر به کار رود، مانند "تلسکوپ فضایی"، "تلسکوپ نوری" و ... با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "تلسکوپ" در نوشتار خود استفاده کنید. اگر سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
دوربين رصدخانه، دوربين نجومي
ميكروسكپ، ذرهبين، ريزبين
telescope
تلسكوب، مقراب، منظار، تداخل بعضه ببعض، ضغط
teleskop
télescope
fernrohr
telescopio
telescopio