تمرین
licenseمعنی کلمه تمرین
معنی واژه تمرین
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تكرار، مرور، ممارست 2- مشق، تكليف 3- آشنا كردن، عادتدادن، ورزش 4- آزمايش، 5- رزمايش، مانور 6- ورزش كردن، ورزيدن 7- نرم كردن | ||
انگلیسی | exercise, practice, workout, drill, rehearsal, drilling, task, exercitation, action, use, practise | ||
عربی | ممارسة، تدريب، استعمال، مناورة عسكرية، حفلة، درب، رياضة، تمرن، مارس، تدرب، استخدم، أبدى، ظهر، أدى تمارين، يمارس | ||
ترکی | pratik | ||
فرانسوی | pratique | ||
آلمانی | Üben | ||
اسپانیایی | práctica | ||
ایتالیایی | pratica | ||
مرتبط | ورزش، مشق، عمل، ممارست، عادت، عرف، مته، مشق نظامی، تمرین نمایش، تکرار، حفر، مته زنی، تمرین نظامی، ایجاد سوراخ با مته، وظیفه، کار، تکلیف، امر مهم، استعمال کردن، تمرین دادن، بکارانداختن، اقدام، کنش، بازی، حرکت، استفاده، مصرف، کاربرد، استعمال، فایده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تمرین" در زبان فارسی به معنای تمرین یا تمرین کردن استفاده میشود و میتواند در جملات مختلف به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و دستور زبان فارسی، نکات زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تمرین" به درستی و به شکل مؤثر استفاده کنید. | ||
واژه | تمرین | ||
معادل ابجد | 700 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tamrin | ||
معادل انگلیسی | rehearsal | ||
مرتبط با | هنرهای نمایشی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tamrin | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تمرین | ||
پخش صوت |
اجراهای مقدماتی پیش از اجرای اصلی نمایش، با حضور بازیگران و عوامل نمایش، برای آماده کردن اجرای نهایی کلمه "تمرین" در زبان فارسی به معنای تمرین یا تمرین کردن استفاده میشود و میتواند در جملات مختلف به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و دستور زبان فارسی، نکات زیر را در نظر بگیرید: جنس کلمه: "تمرین" یک اسم است و به شکل غیر قابل شمارش (یا نامشخص) به کار میرود. مشتقات و صرف آن: استفاده در جملات: قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تمرین" به درستی و به شکل مؤثر استفاده کنید.
1- تكرار، مرور، ممارست
2- مشق، تكليف
3- آشنا كردن، عادتدادن، ورزش
4- آزمايش،
5- رزمايش، مانور
6- ورزش كردن، ورزيدن
7- نرم كردن
exercise, practice, workout, drill, rehearsal, drilling, task, exercitation, action, use, practise
ممارسة، تدريب، استعمال، مناورة عسكرية، حفلة، درب، رياضة، تمرن، مارس، تدرب، استخدم، أبدى، ظهر، أدى تمارين، يمارس
pratik
pratique
Üben
práctica
pratica
ورزش، مشق، عمل، ممارست، عادت، عرف، مته، مشق نظامی، تمرین نمایش، تکرار، حفر، مته زنی، تمرین نظامی، ایجاد سوراخ با مته، وظیفه، کار، تکلیف، امر مهم، استعمال کردن، تمرین دادن، بکارانداختن، اقدام، کنش، بازی، حرکت، استفاده، مصرف، کاربرد، استعمال، فایده