توالی
licenseمعنی کلمه توالی
معنی واژه توالی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تسلسل، تناوب، تواتر 2- پياپي رسيدن، دمادم شدن | ||
انگلیسی | sequence, succession, subsequence, progression, track, suit, consecution | ||
عربی | تسلسل، تتابع، تعاقب، سياق، سلسلة متعاقبة، ترادف، سلسل بالترتيب، رتب بالتعاقب، ترنيمة | ||
ترکی | sekans | ||
فرانسوی | séquence | ||
آلمانی | reihenfolge | ||
اسپانیایی | secuencia | ||
ایتالیایی | sequenza | ||
مرتبط | دنباله، ترتیب، رشته، ترادف، جانشینی، وراثت، سلسله، پی ایی، زیردنباله، پیشرفت، تصاعد، فرایازی، مسیر، شیار، راه، خط، جاده، دادخواست، خواستگاری، تقاضا، جامه، درخواست، نتیجه منطقی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "توالی" در زبان فارسی به معنای ترتیب و پیوستگی عناصر در یک مجموعه است و دارای برخی قواعد نگارشی و زبانی خاص است: 1. نوع کلمه:
2. کاربرد در جملات:
3. افعال مرتبط:
4. ترکیب با سایر واژهها:
5. نکات نگارشی:
6. جمع و مفرد:
با توجه به نکات فوق، استفاده صحیح و مؤثر از کلمه "توالی" در نوشتار و گفتار میتواند به شفافیت و دقت بیان کمک کند. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "توالی" در جمله آورده شده است:
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا سؤال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | توالی | ||
معادل ابجد | 447 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tavāli | ||
معادل انگلیسی | sequence | ||
مرتبط با | باستان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی، جمعِ تالیَة] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | tavAli | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی توالی | ||
پخش صوت |
سلسله ای از دورانهای تاریخی یک فرهنگ مشخص که هر کدام دارای بقایای مادی خاص خود است کلمه "توالی" در زبان فارسی به معنای ترتیب و پیوستگی عناصر در یک مجموعه است و دارای برخی قواعد نگارشی و زبانی خاص است: با توجه به نکات فوق، استفاده صحیح و مؤثر از کلمه "توالی" در نوشتار و گفتار میتواند به شفافیت و دقت بیان کمک کند. البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "توالی" در جمله آورده شده است: اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا سؤال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
1- تسلسل، تناوب، تواتر
2- پياپي رسيدن، دمادم شدن
sequence, succession, subsequence, progression, track, suit, consecution
تسلسل، تتابع، تعاقب، سياق، سلسلة متعاقبة، ترادف، سلسل بالترتيب، رتب بالتعاقب، ترنيمة
sekans
séquence
reihenfolge
secuencia
sequenza
دنباله، ترتیب، رشته، ترادف، جانشینی، وراثت، سلسله، پی ایی، زیردنباله، پیشرفت، تصاعد، فرایازی، مسیر، شیار، راه، خط، جاده، دادخواست، خواستگاری، تقاضا، جامه، درخواست، نتیجه منطقی1. نوع کلمه:
2. کاربرد در جملات:
3. افعال مرتبط:
4. ترکیب با سایر واژهها:
5. نکات نگارشی:
6. جمع و مفرد: