توانایی
licenseمعنی کلمه توانایی
معنی واژه توانایی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندي، پرتواني، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نيرو، وسع | ||
متضاد | ناتواني | ||
انگلیسی | ability, capability, strength, might, potency, energy, authority, influence, puissance, vim | ||
عربی | القدرة، قدرة، مقدرة، تمكن، كفاءة، قوة، طاقة، حول | ||
ترکی | yetenek | ||
فرانسوی | capacité | ||
آلمانی | fähigkeit | ||
اسپانیایی | capacidad | ||
ایتالیایی | capacità | ||
مرتبط | قابلیت، شایستگی، لیاقت، صلاحیت، استعداد پیشرفت، سامان، استحکام، قوت، نیرو، دوام، زور، توان، انرژی، نیرومندی، کارمایه، قوه فعلیه، اختیار، اجازه، اعتبار، تاثیر، تفوق، تجلی، فشار، توانا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "توانایی" در زبان فارسی به معنای قابلیت یا قابلیت انجام کاری است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکات مربوط به این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "توانایی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | توانایی | ||
معادل ابجد | 478 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | tavānāy(')i | ||
معادل انگلیسی | ability | ||
مرتبط با | روان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) | ||
مختصات | ( ~.) (حامص .) | ||
آواشناسی | tavAnAyi | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی توانایی | ||
پخش صوت |
قدرت یا استعداد یا ویژگیهای دیگری که فرد را به انجام کاری قادر می سازد کلمه "توانایی" در زبان فارسی به معنای قابلیت یا قابلیت انجام کاری است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکات مربوط به این کلمه اشاره میشود: نحوه نوشتن: کلمه "توانایی" به صورت "توانایی" نوشته میشود و از دو بخش "توان" و "ایی" تشکیل شده است. تلفظ: این کلمه به صورت [tavānāyi] تلفظ میشود. قواعد دستوری: ترکیبها: این کلمه میتواند در ترکیبات مختلف به کار برود؛ مثلاً: صفات: میتوان قبل از این کلمه، صفات مختلفی به کار برد تا نوع خاصی از توانایی را مشخص کند. با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "توانایی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندي، پرتواني، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نيرو، وسع
ناتواني
ability, capability, strength, might, potency, energy, authority, influence, puissance, vim
القدرة، قدرة، مقدرة، تمكن، كفاءة، قوة، طاقة، حول
yetenek
capacité
fähigkeit
capacidad
capacità
قابلیت، شایستگی، لیاقت، صلاحیت، استعداد پیشرفت، سامان، استحکام، قوت، نیرو، دوام، زور، توان، انرژی، نیرومندی، کارمایه، قوه فعلیه، اختیار، اجازه، اعتبار، تاثیر، تفوق، تجلی، فشار، توانا