توری
licenseمعنی کلمه توری
معنی واژه توری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | lace, net, grid, lacing | ||
عربی | ربط الحذاء، عقد برباط، شد، ضرب، إنتقد بشدة، دخل رباطا، هاجم، انتقد، تخريم، رباط الحذاء، شريط زينة، مخرمات، صانع التخاريم | ||
ترکی | dantel | ||
فرانسوی | dentelle | ||
آلمانی | spitze | ||
اسپانیایی | cordón | ||
ایتالیایی | pizzo | ||
مرتبط | بند کفش، قیطان، یراق، نوار، شبکه، تور، دام، عمده، تار عنکبوت، دریچه سوراخ سوراخ، سیخ شبکه ای، ملیله دوزی، یراق دوزی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "توری" در زبان فارسی به معنی نوعی پارچه یا شبکه که معمولاً برای محافظت یا زیبایی استفاده میشود، به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، به موارد زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "توری" در نگارش خود بهره ببرید. | ||
واژه | توری | ||
معادل ابجد | 616 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
معادل انگلیسی | grating | ||
مرتبط با | فیزیک- اپتیک | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | turi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی توری | ||
پخش صوت |
← توری پراش کلمه "توری" در زبان فارسی به معنی نوعی پارچه یا شبکه که معمولاً برای محافظت یا زیبایی استفاده میشود، به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، به موارد زیر توجه کنید: رسمالخط: "توری" به همین شکل نوشته میشود و به صورت جدا یا با تکیه به حروف دیگر نمیتوان آن را نوشت. نمودار جملات: بسته به معنای جمله و سیاق استفاده، "توری" میتواند به عنوان اسم یا صفت قرار گیرد. مثلاً: جمعبندی: برای جمع بستن "توری"، از "توریها" استفاده میشود. نوشتار صحیح: حتماً دقت کنید که در متنهای رسمی، از نوشتار صحیح و قواعد نگارشی پیروی کنید. به عنوان مثال، استفاده از ویرگول و نقطهگذاری مناسب. استفاده در متون ادبی: میتوانید به صورت مجازی یا استعاری نیز از این کلمه استفاده کنید، مثلاً در توصیف فضا یا احساسات. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "توری" در نگارش خود بهره ببرید.
lace, net, grid, lacing
ربط الحذاء، عقد برباط، شد، ضرب، إنتقد بشدة، دخل رباطا، هاجم، انتقد، تخريم، رباط الحذاء، شريط زينة، مخرمات، صانع التخاريم
dantel
dentelle
spitze
cordón
pizzo
بند کفش، قیطان، یراق، نوار، شبکه، تور، دام، عمده، تار عنکبوت، دریچه سوراخ سوراخ، سیخ شبکه ای، ملیله دوزی، یراق دوزی