توقفگاه
licenseمعنی کلمه توقفگاه
معنی واژه توقفگاه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ايستگاه، موقف، يام 2- پاركينگ، گاراژ | ||
انگلیسی | stay, stand, stop | ||
عربی | إقامة، توقف، إيقاف، تعليق، إرجاء، مقام مزار، حبل الدعم، سلسلة، احتمال، قدرة على الإحتمال، وقف تنفيذ، بقي، سكن، مكث، انتظر، أقام، أوقف، ثبت، ثبت بحبل، نزل في فندق، أنهى السباق، صد، عطل، هدأ، أهدأ، واصل، البقاء | ||
ترکی | durmak | ||
فرانسوی | arrêt | ||
آلمانی | stoppen | ||
اسپانیایی | detener | ||
ایتالیایی | fermare | ||
مرتبط | توقف، تکیه، ایست، حائل، مانع، پایه، موضع، ایستگاه، مقام | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "توقفگاه" از دو بخش "توقف" و "گاه" تشکیل شده است. در ادامه، برخی از قواعد زبان فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه را بررسی میکنیم:
با رعایت این نکات و قواعد میتوان به درستی از کلمه "توقفگاه" در متنهای مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | توقفگاه | ||
معادل ابجد | 612 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | parking | ||
مرتبط با | حمل ونقل درونشهری-جادهای | ||
نقش دستوری | اسم | ||
آواشناسی | tavaqqofgAh | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی توقفگاه | ||
پخش صوت |
محلی عمومی که خودروها در آنجا برای مدت موقت نگهداری شوند کلمه "توقفگاه" از دو بخش "توقف" و "گاه" تشکیل شده است. در ادامه، برخی از قواعد زبان فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه را بررسی میکنیم: ترکیبهای نامناسب: "توقفگاه" به عنوان یک ترکیب صحیح و مقبول در زبان فارسی به کار میرود. این ترکیب برای اشاره به مکانی که وسیله نقلیه در آن متوقف میشود، استفاده میشود. نحوه صحیح نوشتار: کلمه "توقفگاه" باید به صورت یکپارچه و بدون فاصله نوشته شود. نقش کلمه در جمله: "توقفگاه" میتواند به عنوان اسم در جمله به کار رود. مثلاً: مصرف در متنهای رسمی و غیررسمی: این کلمه در متون رسمی نیز کاربرد دارد و میتواند در اسناد، تابلوهای راهنما و مقالات مورد استفاده قرار گیرد. با رعایت این نکات و قواعد میتوان به درستی از کلمه "توقفگاه" در متنهای مختلف استفاده کرد.
1- ايستگاه، موقف، يام
2- پاركينگ، گاراژ
stay, stand, stop
إقامة، توقف، إيقاف، تعليق، إرجاء، مقام مزار، حبل الدعم، سلسلة، احتمال، قدرة على الإحتمال، وقف تنفيذ، بقي، سكن، مكث، انتظر، أقام، أوقف، ثبت، ثبت بحبل، نزل في فندق، أنهى السباق، صد، عطل، هدأ، أهدأ، واصل، البقاء
durmak
arrêt
stoppen
detener
fermare
توقف، تکیه، ایست، حائل، مانع، پایه، موضع، ایستگاه، مقام