جاذب
licenseمعنی کلمه جاذب
معنی واژه جاذب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- دلربا، دلفريب، دلكش، رباينده، فريبنده، گيرا 2- جذبكننده، كشنده | ||
انگلیسی | adsorbent, absorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, catching, bibulous, fruity, mesmeric, sorbent, attraction | ||
عربی | ماص | ||
ترکی | emici | ||
فرانسوی | absorbant | ||
آلمانی | saugfähig | ||
اسپانیایی | absorbente | ||
ایتالیایی | assorbente | ||
مرتبط | گیرا، دارای خاصیت جذب، درکش، دراشام، گیرنده، جذاب، جالب، مورد توجه، فریبنده، دلکش، جذب کننده، ساری، واگیر، مسری، میگسار، باده دوست، باده نوش، میوهای، میوه مانند، انگور مزه، موثر، مربوط بخواب مصنوعی، در حالت خواب مغناطیسی، کشنده، ماده جذب کننده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جاذب" در زبان فارسی به معنای کسی یا چیزی است که جذب میکند یا خاصیتی برای جذب کردن دارد. در اینجا به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
توجه به این موارد میتواند به بهبود نگارش و استفادهی بهینه از این کلمه در متن کمک کند. | ||
واژه | جاذب | ||
معادل ابجد | 706 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | jāzeb | ||
معادل انگلیسی | sorbent | ||
مرتبط با | شیمی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، جمع: جواذب] | ||
مختصات | (ذِ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | jAzeb | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی جاذب | ||
پخش صوت |
مادهای که مواد دیگر جذب سطح یا داخل آن شوند کلمه "جاذب" در زبان فارسی به معنای کسی یا چیزی است که جذب میکند یا خاصیتی برای جذب کردن دارد. در اینجا به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: استفاده صحیح از علامتها: در جملاتی که از کلمه "جاذب" استفاده میشود، باید به نکات نگارشی مانند ویرگول، نقطه و نقطهویرگول توجه شود. نحوهی کاربرد: "جاذب" میتواند به عنوان صفت یا اسم به کار رود. به عنوان مثال: هماهنگی با سایر واژهها: اگر "جاذب" به زبان صفت به کار رود، باید با اسم از نظر جنس و عدد هماهنگ باشد: ترکیبات و واژههای مرکب: "جاذب" ممکن است در ترکیبات و واژههای مرکب نیز مورد استفاده قرار گیرد، مانند "جاذب الکترون" یا "جاذب محیط زیست". توجه به این موارد میتواند به بهبود نگارش و استفادهی بهینه از این کلمه در متن کمک کند.
1- دلربا، دلفريب، دلكش، رباينده، فريبنده، گيرا
2- جذبكننده، كشنده
adsorbent, absorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, catching, bibulous, fruity, mesmeric, sorbent, attraction
ماص
emici
absorbant
saugfähig
absorbente
assorbente
گیرا، دارای خاصیت جذب، درکش، دراشام، گیرنده، جذاب، جالب، مورد توجه، فریبنده، دلکش، جذب کننده، ساری، واگیر، مسری، میگسار، باده دوست، باده نوش، میوهای، میوه مانند، انگور مزه، موثر، مربوط بخواب مصنوعی، در حالت خواب مغناطیسی، کشنده، ماده جذب کننده