جان پناه
licenseمعنی کلمه جان پناه
معنی واژه جان پناه
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | turret, parapet, shelter, defilade, mantelet, trench | ||
| عربی | برج، برج الدبابة، برج الهجوم، برج البارجة، برج الطائرة، أداة تصوير فوتغرافية، برج تزيني | ||
| مرتبط | برج گردان، برج متحرک، برج کوچک، مناره کوچک، دیواره، نرده، محجر، پناه، پناه گاه، حمایت، ساباط، یتیم خانه، استحکامات تدافعی، حفاظ، رداء یا عبای کوتاه، نوعی شنل زنانه کوتاه، سنگر، گودال، خندق، حفره، چال | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جان‌پناه" ترکیبی از دو واژه "جان" و "پناه" است و به معنای مکانی برای پناه بردن و حفظ جان در مواقع خطر یا بحران استفاده می‌شود. در نگارش این کلمه، قواعد زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این نکات، میتوانید از واژه "جان‌پناه" به درستی و با دقت استفاده کنید. | ||
| واژه | جان پناه | ||
| معادل ابجد | 112 | ||
| تعداد حروف | 7 | ||
| معادل انگلیسی | clearance bay, nitch | ||
| مرتبط با | حمل ونقل ریلی | ||
| مختصات | (پَ) (اِمر.) | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی جان پناه | ||
| پخش صوت | |||
فرورفتگی در دیوار تونل به‌منظور تأمین فضای ایمن برای کارگران در هنگام عبور قطار کلمه "جان‌پناه" ترکیبی از دو واژه "جان" و "پناه" است و به معنای مکانی برای پناه بردن و حفظ جان در مواقع خطر یا بحران استفاده می‌شود. در نگارش این کلمه، قواعد زیر را در نظر بگیرید: نوشتن درست: "جان‌پناه" باید با خط تیره (مفصل) نوشته شود چرا که این واژه ترکیبی است و جزءهای آن در کنار هم قرار گرفته‌اند. تلفظ مناسب: این کلمه به صورت "جان‌پناه" خوانده می‌شود و تأکید بر سیلاب اول است. استفاده در جملات: وقتی از این واژه در جمله استفاده می‌کنید، باید به معنی و مفهوم آن توجه داشته باشید. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید از واژه "جان‌پناه" به درستی و با دقت استفاده کنید.
turret, parapet, shelter, defilade, mantelet, trench
برج، برج الدبابة، برج الهجوم، برج البارجة، برج الطائرة، أداة تصوير فوتغرافية، برج تزيني
برج گردان، برج متحرک، برج کوچک، مناره کوچک، دیواره، نرده، محجر، پناه، پناه گاه، حمایت، ساباط، یتیم خانه، استحکامات تدافعی، حفاظ، رداء یا عبای کوتاه، نوعی شنل زنانه کوتاه، سنگر، گودال، خندق، حفره، چال
