جمع آوری
licenseمعنی کلمه جمع آوری
معنی واژه جمع آوری
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | muster, collection, hoarding, accumulation, assemblage, cumulation, collect | ||
| عربی | جمع، اجتمع، احتشد، سعى للحصول على دعم، تجمع، تفقد عسكري، اجتماع، حشد | ||
| مرتبط | جمع اوری، لیست اسامی، اجتماع، ارایش، صف، مجموعه، کلکسیون، وصول، گرد اوری، احتکار، انباشتن، دیوار موقتی، انباشتگی، ذخیره، توده، انجمن، عمل سوار کردن، ماشین سواری | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جمع‌آوری" به معنای گردآوری و جمع کردن اشیاء، اطلاعات یا داده‌ها استفاده می‌شود. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره می‌كنیم:
اگر سوال خاصی درباره‌ی این کلمه یا قواعد مربوط به آن دارید، لطفاً بفرمایید! | ||
| واژه | جمع آوری | ||
| معادل ابجد | 330 | ||
| تعداد حروف | 7 | ||
| معادل انگلیسی | collection | ||
| مرتبط با | کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات | ||
| مختصات | ( ~. وَ) (حامص .) | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی جمع آوری | ||
| پخش صوت | |||
در اصلاح نباتات، گردآوردی تمامی انواع زراعی و غیرزراعی یا غیراهلی یک گونۀ خاص برای مطالعه کلمه "جمع‌آوری" به معنای گردآوری و جمع کردن اشیاء، اطلاعات یا داده‌ها استفاده می‌شود. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره می‌كنیم: نوشتن به صورت صحیح: این کلمه به صورت "جمع‌آوری" نوشته می‌شود که شامل یک خط تیره (ـ) بین دو بخش آن است. استفاده از خط تیره برای اتصال دو جز (جمع و آوری) الزامی است. نوع کلمه: "جمع‌آوری" یک اسم مرکب است و از دو جزء "جمع" (که به معنای گردآوری و انباشت است) و "آوری" (که به معنای عمل آوردن است) تشکیل شده است. صرف و نحو: جمع بستن: برای جمع بستن این کلمه، می‌توان از پسوند "ها" استفاده کرد. به عنوان مثال: "جمع‌آوری‌ها". کاربرد: این کلمه معمولاً در مواردی مانند پژوهش‌ها، پروژه‌ها، و فعالیت‌های اجتماعی به کار می‌رود. اگر سوال خاصی درباره‌ی این کلمه یا قواعد مربوط به آن دارید، لطفاً بفرمایید!
muster, collection, hoarding, accumulation, assemblage, cumulation, collect
جمع، اجتمع، احتشد، سعى للحصول على دعم، تجمع، تفقد عسكري، اجتماع، حشد
جمع اوری، لیست اسامی، اجتماع، ارایش، صف، مجموعه، کلکسیون، وصول، گرد اوری، احتکار، انباشتن، دیوار موقتی، انباشتگی، ذخیره، توده، انجمن، عمل سوار کردن، ماشین سواری
