جنگل
licenseمعنی کلمه جنگل
معنی واژه جنگل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بيشه، درختزار | ||
انگلیسی | forest, jungle, woodland, wood, timberland, silviculture, greenwood, sylviculture, weald | ||
عربی | غابة، حرج ضرب من العث، حرج، ساكن الحراج | ||
ترکی | orman | ||
فرانسوی | jungle | ||
آلمانی | dschungel | ||
اسپانیایی | selva | ||
ایتالیایی | giungla | ||
مرتبط | بیشه، زمین جنگلی، درختستان، چوب، چوبی، هیزم، جنگل چوب الواری، پرورش جنگل، احداث جنگل، درخت راج کوهستانی، دشت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جنگل" در زبان فارسی به معنای مجموعهای از درختان و گیاهان است که در کنار هم رشد میکنند و معمولاً در مناطق مرطوب و با اقلیم مشخصی قرار دارند. در نگارش صحیح این کلمه و استفاده از آن، باید به چند نکته توجه کنید:
با رعایت این اصول و قواعد، میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "جنگل" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | جنگل | ||
معادل ابجد | 103 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | jangal | ||
معادل انگلیسی | forest | ||
مرتبط با | مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [سنسکریت] | ||
مختصات | (جَ گَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | jangal | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی جنگل | ||
پخش صوت |
پهنهای کم وبیش وسیع متشکل از درخت و درختچه و گیاهان علفی و خَشَبی و جانوران کلمه "جنگل" در زبان فارسی به معنای مجموعهای از درختان و گیاهان است که در کنار هم رشد میکنند و معمولاً در مناطق مرطوب و با اقلیم مشخصی قرار دارند. در نگارش صحیح این کلمه و استفاده از آن، باید به چند نکته توجه کنید: نوشتار صحیح: کلمه "جنگل" به همین شکل نوشته میشود و هیچ نوع تغییر یا افزودنی به آن لازم نیست. تلفظ: این کلمه به صورت /d͡ʒæŋˈɡæl/ تلفظ میشود. توجه به تلفظ صحیح در گفتار و نوشتار مهم است. نحو و جملهسازی: کلمه جنگل میتواند به عنوان اسم مفرد استفاده شود. به عنوان مثال: مفرد و جمع: "جنگل" به صورت مفرد و جمع (جنگلها) به کار میرود: توصیف و صفتها: میتوانید برای توصیف جنگل از صفات مختلف استفاده کنید: با رعایت این اصول و قواعد، میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "جنگل" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
بيشه، درختزار
forest, jungle, woodland, wood, timberland, silviculture, greenwood, sylviculture, weald
غابة، حرج ضرب من العث، حرج، ساكن الحراج
orman
jungle
dschungel
selva
giungla
بیشه، زمین جنگلی، درختستان، چوب، چوبی، هیزم، جنگل چوب الواری، پرورش جنگل، احداث جنگل، درخت راج کوهستانی، دشت