جوش دادن
licenseمعنی کلمه جوش دادن
معنی واژه جوش دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | weld, vulcanize, shut, solder, to weld | ||
عربی | لحم، لحم الأجزاء، التحم، البليحاء نبتة، وصلة ملحومة، لحام، اللحام | ||
مرتبط | جوشکاری کردن، پیوستن، جوش برقی زدن، بستن، بسته شدن، تعطیل کردن، مسدود کردن، برهم نهادن، لحیم کردن، التیام دادن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت "جوش دادن" در زبان فارسی به معنای اتصال و پیوند دو یا چند قطعه به وسیله حرارت یا فشار است. برای نوشتن صحیح و نگارش خوب این عبارت، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
استفاده درست از "جوش دادن" و توجه به قواعد نگارشی میتواند به وضوح و دقت نوشتههای شما کمک کند. | ||
واژه | جوش دادن | ||
معادل ابجد | 368 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | weld | ||
مرتبط با | مهندسی مواد و متالورژی | ||
مختصات | (مخصوصاً فلز) | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی جوش دادن | ||
پخش صوت |
اتصال فلزات به یکدیگر ازطریق ذوب دو فلز و انجماد آنها با یا بدون کمک آلیاژ واسط یا پُرکُن متـ . جوش 2 عبارت "جوش دادن" در زبان فارسی به معنای اتصال و پیوند دو یا چند قطعه به وسیله حرارت یا فشار است. برای نوشتن صحیح و نگارش خوب این عبارت، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نوشتن صحیح: کلمه "جوش دادن" به صورت جدا نوشته میشود. در فارسی، زمانی که فعلها به حالت مصدر نوشته میشوند، معمولاً به صورت جدا از هم نوشته میشوند. استفاده صحیح از فعل: در جایی که از "جوش دادن" استفاده میکنید، توجه داشته باشید که آن فعل به چه subject (فاعل) و object (مفعول) مرتبط است. مثلاً: "او قطعات فلز را جوش میدهد." زمان فعل: بسته به زمان جمله، شکل فعل "جوش دادن" تغییر میکند. مثلاً: حالتهای مختلف: ممکن است نیاز باشد از حالتهای مختلف فعل بهره ببرید، مانند: استفاده درست از "جوش دادن" و توجه به قواعد نگارشی میتواند به وضوح و دقت نوشتههای شما کمک کند.
weld, vulcanize, shut, solder, to weld
لحم، لحم الأجزاء، التحم، البليحاء نبتة، وصلة ملحومة، لحام، اللحام
جوشکاری کردن، پیوستن، جوش برقی زدن، بستن، بسته شدن، تعطیل کردن، مسدود کردن، برهم نهادن، لحیم کردن، التیام دادن