حسگر
licenseمعنی کلمه حسگر
معنی واژه حسگر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sensor | ||
عربی | كشاف، جهاز إستقبال، المستشعر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حسگر" در زبان فارسی به معنای وسیلهای است که تغییرات محیطی را حس کرده و به اطلاعات قابل استفاده تبدیل میکند. این کلمه به عنوان یک اسم در متنها به کار میرود و قواعد خاصی برای نگارش آن وجود ندارد. اما چند نکته مهم در مورد استفاده و نگارش کلمه "حسگر" وجود دارد:
بهطور کلی، "حسگر" یک کلمه ساده است که بیشتر در متون علمی، فنّاوری و مهندسی استفاده میشود و قواعد خاصی برای نگارش آن وجود ندارد. | ||
واژه | حسگر | ||
معادل ابجد | 288 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
معادل انگلیسی | sensor | ||
مرتبط با | عمومی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی حسگر | ||
پخش صوت |
دستگاهی که در برابر تغییرات یک کمیت فیزیکی مانند نور یا صوت یا گرما واکنش نشان دهد و آنها را به علائم اطلاعاتی مناسب تبدیل کند کلمه "حسگر" در زبان فارسی به معنای وسیلهای است که تغییرات محیطی را حس کرده و به اطلاعات قابل استفاده تبدیل میکند. این کلمه به عنوان یک اسم در متنها به کار میرود و قواعد خاصی برای نگارش آن وجود ندارد. اما چند نکته مهم در مورد استفاده و نگارش کلمه "حسگر" وجود دارد: استفاده صحیح: کلمه "حسگر" به عنوان اسم معرف ابزارهایی مانند حسگرهای دما، حسگرهای فشار، حسگرهای نور و ... به کار میرود. توجه به املاء: کلمه "حسگر" به همین شکل و بدون تغییر نوشته میشود و نیازی به افزودن و یا کم کردن حروف ندارد. نکات نگارشی: در متون علمی و فنی، درصورت معرفی حسگرهای خاص، میتوان به نامهای تجاری یا مدلهای مختلف اشاره کرد. قواعد نحوی: معمولاً "حسگر" در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا صفت استفاده میشود. به عنوان مثال: بهطور کلی، "حسگر" یک کلمه ساده است که بیشتر در متون علمی، فنّاوری و مهندسی استفاده میشود و قواعد خاصی برای نگارش آن وجود ندارد.
sensor
كشاف، جهاز إستقبال، المستشعر