حفاظ
licenseمعنی کلمه حفاظ
معنی واژه حفاظ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پناه، پناهگاه، ملجا 2- پرده، پوشش، ستر 3- سقف، ديوار، نرده، ميله 4- عار، حميت، مروت 5- عفاف، پرهيزكاري | ||
انگلیسی | protection, shield, awning, safeguard, umbrella, reserve, coverture, mantelet, scabbard, sconce | ||
عربی | حماية، رعاية، حفظ، ذمة، تعهد، كنف، الحماية الجمركية، عهدة، الحصانة الرشوية، وقاية | ||
ترکی | koruma | ||
فرانسوی | protection | ||
آلمانی | schutz | ||
اسپانیایی | proteccion | ||
ایتالیایی | protezione | ||
مرتبط | حفاظت، محافظت، حمایت، حفظ، حراست، سپر، حامی، پوشش محافظ، تخته، سایه بان، پناه گاه، ساباط، سایبان کرباسی، چتر، سایبان، ذخیره، اندوخته، احتیاط، پس نهاد، یدکی، جان پناه، رداء یا عبای کوتاه، نوعی شنل زنانه کوتاه، غلاف، نیام، غلاف شمشیر، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، جریمه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حفاظ" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود. این کلمه بهطور کلی در شرایط زیر استفاده میشود:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "حفاظ" به درستی و بهطور موثری در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | حفاظ | ||
معادل ابجد | 989 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | hefāz | ||
مرتبط با | فیزیک | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (حِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | hefAz | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی حفاظ | ||
پخش صوت |
← سپر کلمه "حفاظ" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود. این کلمه بهطور کلی در شرایط زیر استفاده میشود: معنی لغوی: "حفاظ" به معنای محافظت، نگهداری یا مراقبت از چیزی است. برای مثال، میتوان از "حفاظ شخصی" صحبت کرد که به معنای مراقبت و محافظت از یک شخص است. نوشتار: در نوشتار فارسی، این کلمه باید به شکل درست و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. همچنین توجه به استفاده درست از نهاد و مفعول در جملهسازی اهمیت دارد. قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "حفاظ" به درستی و بهطور موثری در نوشتار فارسی استفاده کرد.
1- پناه، پناهگاه، ملجا
2- پرده، پوشش، ستر
3- سقف، ديوار، نرده، ميله
4- عار، حميت، مروت
5- عفاف، پرهيزكاري
protection, shield, awning, safeguard, umbrella, reserve, coverture, mantelet, scabbard, sconce
حماية، رعاية، حفظ، ذمة، تعهد، كنف، الحماية الجمركية، عهدة، الحصانة الرشوية، وقاية
koruma
protection
schutz
proteccion
protezione
حفاظت، محافظت، حمایت، حفظ، حراست، سپر، حامی، پوشش محافظ، تخته، سایه بان، پناه گاه، ساباط، سایبان کرباسی، چتر، سایبان، ذخیره، اندوخته، احتیاط، پس نهاد، یدکی، جان پناه، رداء یا عبای کوتاه، نوعی شنل زنانه کوتاه، غلاف، نیام، غلاف شمشیر، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، جریمه