خاکی
licenseمعنی کلمه خاکی
معنی واژه خاکی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-kmx[صفت 2- بري، زميني 3- افتاده، خاضع، خاك نهاد، خاكسار، درويش، متواضع 4- به رنگ خاك، خاكيرنگ 5- خاكآلود، خاكآلوده 6- خاكزاد 7- خاكزي | ||
متضاد | آبي 1- خاكين 2- آسفالتنشده (جاده) | ||
انگلیسی | earthen, earthy, earthly, terrestrial, khaki, mundane, earthborn, worldly, humble, mortal, terrene, dun, tellurian, earth | ||
عربی | ترابي | ||
ترکی | dünyevi | ||
فرانسوی | terreux | ||
آلمانی | erdig | ||
اسپانیایی | terroso | ||
ایتالیایی | terroso | ||
مرتبط | گلی، سفالی، مادی، جسمانی، زمینی، دنیوی، خاک مانند، عاری از خیال، این جهانی، خاکی رنگ، خاک زاد، فروتن، محقر، پست، زبون، فانی، مرگبار، مهلک، فناپذیر، کشنده، ساکن زمین، دستگاه سنجش حرکات زمین، خاک | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خاکی" در زبان فارسی بسته به موقعیت و کاربرد آن در جمله، معانی و قواعد خاص خود را دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "خاکی" به شیوهای صحیح و مؤثر استفاده کنید. | ||
واژه | خاکی | ||
معادل ابجد | 631 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | xāki | ||
معادل انگلیسی | edaphic | ||
مرتبط با | کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به خاک) | ||
مختصات | (ص نسب .) | ||
آواشناسی | xAki | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خاکی | ||
پخش صوت |
مربوط به خاک زراعی کلمه "خاکی" در زبان فارسی بسته به موقعیت و کاربرد آن در جمله، معانی و قواعد خاص خود را دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم: معنی و کاربرد: قواعد نگارشی: نکات دستوری: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "خاکی" به شیوهای صحیح و مؤثر استفاده کنید.
1-kmx[صفت
2- بري، زميني
3- افتاده، خاضع، خاك نهاد، خاكسار، درويش، متواضع
4- به رنگ خاك، خاكيرنگ
5- خاكآلود، خاكآلوده
6- خاكزاد
7- خاكزي
آبي
1- خاكين
2- آسفالتنشده (جاده)
earthen, earthy, earthly, terrestrial, khaki, mundane, earthborn, worldly, humble, mortal, terrene, dun, tellurian, earth
ترابي
dünyevi
terreux
erdig
terroso
terroso
گلی، سفالی، مادی، جسمانی، زمینی، دنیوی، خاک مانند، عاری از خیال، این جهانی، خاکی رنگ، خاک زاد، فروتن، محقر، پست، زبون، فانی، مرگبار، مهلک، فناپذیر، کشنده، ساکن زمین، دستگاه سنجش حرکات زمین، خاک