خالی کردن
licenseمعنی کلمه خالی کردن
معنی واژه خالی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تهي كردن، تهي ساختن 2- تخليه كردن | ||
متضاد | بارگيري كردن 1- خلوت كردن 2- زدن، سرقت كردن، بهسرقت بردن 3- شليك كردن 4- بيرون ريختن 5- خانهتكاني كردن | ||
انگلیسی | empty, unload, discharge, vent, deplete, evacuate, vacate, free, eviscerate, purge, aspirate, disgorge, dump, hollow | ||
عربی | فارغ، أحمق، أجرد، جائع، شىء فارغ كزجاجة، فرغ، خلى، بول، جرد، سكب، فارغة | ||
مرتبط | تهی شدن، بار خالی کردن، خالی کردن - تخلیه کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، ترشح کردن، بیرون ریختن، فروختن، باد خور گذاردن، بیرون دادن، تهی کردن، به ته رسانیدن، خون گرفتن، ترک کردن، تخلیه مزاج کردن، محروم کردن، تعطیل کردن، تخلیه کردن، ازاد کردن، حق رای دادن، ازادی بخشیدن، فروهشتن، ترخیص کردن، شکم دریدن، نیروی چیزی را گرفتن، روده یا چشم و غیره را در اوردن، پاک کردن، پاکسازی کردن، زدودن، تنقیه کردن، با نفس تلفظ کردن، از حلق اداء کردن، بیرون کشیدن، استفراغ کردن، ریختن، رو گرفتن، روبرداری کردن، گود شدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، "خالی کردن" به معنای آزاد کردن یا تهی کردن یک فضا یا ظرف از محتویاتش استفاده میشود. در اینجا به برخی از نکات مربوط به استفاده و نگارش این عبارت اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی و با تسلط بیشتری از کلمه "خالی کردن" در نگارش و گفتار فارسی بهره ببرید. | ||
واژه | خالی کردن | ||
معادل ابجد | 915 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
معادل انگلیسی | discharge | ||
مرتبط با | فیزیک | ||
مختصات | (کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خالی کردن | ||
پخش صوت |
مصرف انرژی ذخیره شده در خازن یا تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی در باتری در زبان فارسی، "خالی کردن" به معنای آزاد کردن یا تهی کردن یک فضا یا ظرف از محتویاتش استفاده میشود. در اینجا به برخی از نکات مربوط به استفاده و نگارش این عبارت اشاره میکنم: جدا نوشتن: "خالی کردن" به صورت جدا نوشته میشود و در نوشتار صحیح است. فعل های قابل اتصال: این عبارت به عنوان یک فعل مرکب از دو بخش "خالی" و "کردن" تشکیل شده است. "خالی" صفت و "کردن" فعل است. صرف فعل: این عبارت میتواند در جملات مختلف صرف شود؛ به عنوان مثال: استفاده در جملات: این فعل میتواند با مفعول یا بدون آن به کار رود. مثلاً: معادلها: در بعضی مواقع، میتوان از معادلهای دیگری مانند "تهی کردن" یا "تخلیه کردن" نیز استفاده کرد که بسته به زمینه ممکن است مناسبتر باشند. نکات نگارشی: در نگارش رسمی، توجه به قواعد نگارشی و استفاده از نشانههای نگارشی لازم است. مثلاً در پایان جملات از نقطه استفاده کنید و در صورت لزوم از ویرگول و سایر نشانهها بهره ببرید. با رعایت این نکات میتوانید به درستی و با تسلط بیشتری از کلمه "خالی کردن" در نگارش و گفتار فارسی بهره ببرید.
1- تهي كردن، تهي ساختن
2- تخليه كردن
بارگيري كردن
1- خلوت كردن
2- زدن، سرقت كردن، بهسرقت بردن
3- شليك كردن
4- بيرون ريختن
5- خانهتكاني كردن
empty, unload, discharge, vent, deplete, evacuate, vacate, free, eviscerate, purge, aspirate, disgorge, dump, hollow
فارغ، أحمق، أجرد، جائع، شىء فارغ كزجاجة، فرغ، خلى، بول، جرد، سكب، فارغة
تهی شدن، بار خالی کردن، خالی کردن - تخلیه کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، ترشح کردن، بیرون ریختن، فروختن، باد خور گذاردن، بیرون دادن، تهی کردن، به ته رسانیدن، خون گرفتن، ترک کردن، تخلیه مزاج کردن، محروم کردن، تعطیل کردن، تخلیه کردن، ازاد کردن، حق رای دادن، ازادی بخشیدن، فروهشتن، ترخیص کردن، شکم دریدن، نیروی چیزی را گرفتن، روده یا چشم و غیره را در اوردن، پاک کردن، پاکسازی کردن، زدودن، تنقیه کردن، با نفس تلفظ کردن، از حلق اداء کردن، بیرون کشیدن، استفراغ کردن، ریختن، رو گرفتن، روبرداری کردن، گود شدن