خروجی
licenseمعنی کلمه خروجی
معنی واژه خروجی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | برونداد، بازده، حاصل ، عوارض(سفر به خارج) ، محل خروج | ||
متضاد | درونداد، ورودي ورودي | ||
انگلیسی | discharging, exhausting, deferent, output | ||
عربی | التفريغ | ||
ترکی | çıktı | ||
فرانسوی | sortir | ||
آلمانی | ausgabe | ||
اسپانیایی | producción | ||
ایتالیایی | produzione | ||
مرتبط | طاقت فرسا، خستگی اور، برنده، بیرون برنده، خروج | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خروجی" در زبان فارسی به معنای نتیجه یا خروجی یک فرایند، سیستم یا دادهها استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش مناسب آن، بهتر است موارد زیر را مد نظر قرار دهید:
در نهایت، توجه به سیاق و بافت متن نیز بسیار مهم است. استفاده از کلمه "خروجی" باید متناسب با زمینهٔ در صحبت یا نوشتهٔ شما باشد. | ||
واژه | خروجی | ||
معادل ابجد | 819 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
معادل انگلیسی | output device, output | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات | ||
نقش دستوری | اسم | ||
آواشناسی | xoruji | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خروجی | ||
پخش صوت |
بخشی سخت افزاری از سامانۀ رایانه که برای ارائۀ برونداد طراحی شود کلمه "خروجی" در زبان فارسی به معنای نتیجه یا خروجی یک فرایند، سیستم یا دادهها استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش مناسب آن، بهتر است موارد زیر را مد نظر قرار دهید: نحوهٔ نگارش: کلمه "خروجی" بهصورت صحیح با حروف فارسی و به شکل "خروجی" نوشته میشود. بهکار بردن حروف الفبا بهدرستی اهمیت دارد. ساختار جملات: در جملات، باید دقت کنید که "خروجی" به عنوان اسم مفرد به کار میرود و میتواند به اشکال مختلف به کار رود: ترکیبهای کلامی: میتوانید "خروجی" را با کلمات دیگر ترکیب کنید: صرف و نحو: "خروجی" میتواند در جملات با زمانهای مختلف و در حالات مختلف گنجانده شود: در نهایت، توجه به سیاق و بافت متن نیز بسیار مهم است. استفاده از کلمه "خروجی" باید متناسب با زمینهٔ در صحبت یا نوشتهٔ شما باشد.
برونداد، بازده، حاصل ، عوارض(سفر به خارج) ، محل خروج
درونداد، ورودي ورودي
discharging, exhausting, deferent, output
التفريغ
çıktı
sortir
ausgabe
producción
produzione
طاقت فرسا، خستگی اور، برنده، بیرون برنده، خروج