خشکسالی
licenseمعنی کلمه خشکسالی
معنی واژه خشکسالی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تنگسالي، جدب، غلا، قحط، قحطسالي، قحطي | ||
متضاد | ترسالي | ||
انگلیسی | drought, drouth | ||
عربی | جفاف، قحط، ندرة، ظمأ | ||
ترکی | kuraklık | ||
فرانسوی | sécheresse | ||
آلمانی | trockenheit | ||
اسپانیایی | sequía | ||
ایتالیایی | siccità | ||
مرتبط | خشکی، خشک سالی، تشنگی، تنگی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خشکسالی" به معنای دورهای است که در آن بارشهای طبیعی به مقدار قابل توجهی کاهش یافته و موجب کمبود آب میشود. در زبان فارسی، برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، قواعد زیر را میتوان رعایت کرد:
رعایت این نکات کمک میکند تا کلمه "خشکسالی" بهطور دقیق و صحیح در نگارش و گفتار شما به کار رود. | ||
واژه | خشکسالی | ||
معادل ابجد | 1021 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | drought, drouth | ||
مرتبط با | علوم جَوّ | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | ( ~.) (حامص .) | ||
آواشناسی | xoSksAli | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خشکسالی | ||
پخش صوت |
دوره ای بلندمدت با وضع هوای خشک نابهنجار که موجب عدم توازن جدی آبشناختی می شود کلمه "خشکسالی" به معنای دورهای است که در آن بارشهای طبیعی به مقدار قابل توجهی کاهش یافته و موجب کمبود آب میشود. در زبان فارسی، برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، قواعد زیر را میتوان رعایت کرد: آوایی و املایی: این کلمه به صورت "خشکسالی" نوشته میشود و به دو بخش "خشک" و "سالی" تقسیم میشود. "خشک" به معنای کمآب و بیآب است و "سالی" به معنای سال، بهویژه در معنای دوره یا زمان. نقطهگذاری: اگر این کلمه در یک جمله به کار رود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه شود. مثلاً: جمع و مفرد: "خشکسالی" به صورت مفرد به کار میرود، اما در مواردی که بخواهید به بیش از یک دوره خشکسالی اشاره کنید، میتوانید از "خشکسالیها" استفاده کنید: ترکیبها: این کلمه ممکن است در ترکیب با کلمات دیگر نیز به کار رود، مانند "خشکسالی شدید" یا "خشکسالی طولانیمدت"، که هر دو به توصیف شدت و مدت زمان خشکسالی کمک میکنند. رعایت این نکات کمک میکند تا کلمه "خشکسالی" بهطور دقیق و صحیح در نگارش و گفتار شما به کار رود.
تنگسالي، جدب، غلا، قحط، قحطسالي، قحطي
ترسالي
drought, drouth
جفاف، قحط، ندرة، ظمأ
kuraklık
sécheresse
trockenheit
sequía
siccità
خشکی، خشک سالی، تشنگی، تنگی