خط طوقی
licenseمعنی کلمه خط طوقی
معنی واژه خط طوقی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | line | ||
عربی | خط، سطر، صف، طابور، خيط، سلالة، طريق، حد فاصل، خط بحري، ميدان، مبطن، سلسلة متصلة، صف من الجنود، القوات المتقاتلة، خط جوي، رسم، خطط، حدد، بطن، رتب، نجد، إصطاد بالصنارة، نظم، شكل صفا، غطى | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خط طوقی" در زبان فارسی به معنای نوعی خط یا نوشتار خاص است. برای نگارش درست و استفاده مؤثر این واژه، رعایت نکات زیر مفید است:
با رعایت این موارد، میتوانید از "خط طوقی" در نگارش خود به شیوهای دقیق و صحیح استفاده کنید! | ||
واژه | خط طوقی | ||
معادل ابجد | 734 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
معادل انگلیسی | cervical line | ||
مرتبط با | پزشکی-دندانپزشکی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خط طوقی | ||
پخش صوت |
شاخصی (landmark) کالبدشناختی در دندان که بهصورت خطی ممتد است و حدِّفاصل تاج و ریشه و محل اتصال ساروجه به مینا را مشخص میکند کلمه "خط طوقی" در زبان فارسی به معنای نوعی خط یا نوشتار خاص است. برای نگارش درست و استفاده مؤثر این واژه، رعایت نکات زیر مفید است: فاصله: در فارسی، بین دو واژه باید فاصله مناسب وجود داشته باشد، بهخصوص در ترکیبات اسمی که دو قسمت دارند. بنابراین "خط طوقی" به صورت جداگانه نوشته میشود. حروف بزرگ: اگر "خط طوقی" به عنوان عنوان اثر یا مبحث خاصی استفاده میشود، ممکن است بخواهید از حروف بزرگ برای "خط" یا "طوقی" استفاده کنید، اما در متون عادی معمولاً از حروف کوچک استفاده میشود. معنای خاص: "خط طوقی" به یک نوع خاص خط اشاره دارد و ممکن است در برخی مقالات یا مطالب آموزشی به طرز نوشتار آن پرداخته شود. بنابراین در نوشتار خود، مد نظر قرار دهید که آیا شما در حال توصیف و یا تحلیل تکنیکهای استفاده از این نوع خط هستید یا صرفاً به ذکر آن بسنده میکنید. نقلقول و ارجاع: اگر اطلاعات مرتبط با خط طوقی را از منبع خاصی میآورید، به ارجاع به آن منبع توجه کنید و نام نویسنده یا تاریخ نشر را ذکر کنید. با رعایت این موارد، میتوانید از "خط طوقی" در نگارش خود به شیوهای دقیق و صحیح استفاده کنید!
line
خط، سطر، صف، طابور، خيط، سلالة، طريق، حد فاصل، خط بحري، ميدان، مبطن، سلسلة متصلة، صف من الجنود، القوات المتقاتلة، خط جوي، رسم، خطط، حدد، بطن، رتب، نجد، إصطاد بالصنارة، نظم، شكل صفا، غطى