خط مرزی
license
98
1667
100
معنی کلمه خط مرزی
معنی واژه خط مرزی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | border, Rubicon, mete, the border line | ||
عربی | الحدود، حدود، حد، حافة، حاشية، جانب، تخم حدود، رقعة ضيقة من الأرض، حاشية زخرفية، رسم الحدود، حاش، تاخم، حاذى، قارب، جاوز، شابه، حازي | ||
مرتبط | مرز، حاشیه، سرحد، لبه، کناره، رودی در شمال ایتالیا، حد معین، کرانه، سنگ مرزی، پیمانه، میزان | ||
واژه | خط مرزی | ||
معادل ابجد | 866 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
معادل انگلیسی | contour line | ||
مرتبط با | هنرهای تجسمی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خط مرزی | ||
پخش صوت |
← مرز
border, Rubicon, mete, the border line
الحدود، حدود، حد، حافة، حاشية، جانب، تخم حدود، رقعة ضيقة من الأرض، حاشية زخرفية، رسم الحدود، حاش، تاخم، حاذى، قارب، جاوز، شابه، حازي
مرز، حاشیه، سرحد، لبه، کناره، رودی در شمال ایتالیا، حد معین، کرانه، سنگ مرزی، پیمانه، میزان