خمیره
licenseمعنی کلمه خمیره
معنی واژه خمیره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ذات، سرشت، طبيعت، طينت، نهاد 2- جوهر، جوهره 3- مايه 4- اساس، ركن 5- تركيب | ||
انگلیسی | essence, dough, mettle, nature | ||
عربی | جوهر، خلاصة، ماهية، روح، الذات، عطر، قلب، محلول مادة | ||
ترکی | hamur | ||
فرانسوی | pâte | ||
آلمانی | teig | ||
اسپانیایی | masa | ||
ایتالیایی | impasto | ||
مرتبط | اسانس، ماهیت، گوهر، عین، خمیر، پول، فطرت، غیرت، جرات، جنس، گرمی، طبیعت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «خمیره» در زبان فارسی به معنای مواد اولیهای است که برای تهیه خمیر استفاده میشود، ولی همچنین در برخی موارد به معنای جوهره و اصل و ماهیت نیز به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
در نهایت، برای استفاده دقیقتر و بهتر از این کلمه، همیشه به بهترین منابع زبانی یا فرهنگهای لغت معتبر مراجعه کنید. | ||
واژه | خمیره | ||
معادل ابجد | 855 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | xamire | ||
معادل انگلیسی | matrix , groundmass | ||
مرتبط با | زمین شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: خمیرَة] [مجاز] | ||
مختصات | (خَ رِ) [ ع . خمیرة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | xamire | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خمیره | ||
پخش صوت |
مواد ریزدانه که قطعات بزرگتر رسوب یا سنگهای رسوبی را به هم میپیوندد کلمه «خمیره» در زبان فارسی به معنای مواد اولیهای است که برای تهیه خمیر استفاده میشود، ولی همچنین در برخی موارد به معنای جوهره و اصل و ماهیت نیز به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، موارد زیر را در نظر داشته باشید: نگارش درست: کلمه «خمیره» باید بهدرستی نوشته شود و از نوشتههای مشابه مانند «خمیر» یا «خمیره» که ممکن است معانی دیگری داشته باشند، اشتباه نشود. استفاده در متن: این کلمه معمولاً در متون مرتبط با آشپزی، شیرینیپزی یا مباحث فلسفی به کار میرود. بنابراین باید مطابق با زمینه مناسب از آن استفاده کنید. قواعد دستور زبان: در صورتی که کلمه «خمیره» به عنوان اسم به کار میرود، باید مطابق با قواعد جمعآوری و تصریبها استفاده شود. به عنوان مثال: ارتباط با سایر کلمات: این کلمه میتواند به همراه دیگر کلمات ترکیب شود. به عنوان مثال «خمیره شیرینی»، «خمیره نان» و غیره. در نهایت، برای استفاده دقیقتر و بهتر از این کلمه، همیشه به بهترین منابع زبانی یا فرهنگهای لغت معتبر مراجعه کنید.
1- ذات، سرشت، طبيعت، طينت، نهاد
2- جوهر، جوهره
3- مايه
4- اساس، ركن
5- تركيب
essence, dough, mettle, nature
جوهر، خلاصة، ماهية، روح، الذات، عطر، قلب، محلول مادة
hamur
pâte
teig
masa
impasto
اسانس، ماهیت، گوهر، عین، خمیر، پول، فطرت، غیرت، جرات، جنس، گرمی، طبیعت