خنثی کردن
licenseمعنی کلمه خنثی کردن
معنی واژه خنثی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | neutralize, thwart, undo, counteract, foil, negate, offset, frustrate, nullify, counterbalance, cancel, stultify, discomfit, annul, countervail, negative, neuter | ||
عربی | تعادل، حيد، حايد، أزال المفعول، عادل، أبطل إحداهما مفعول الأخر، أضعف، إبطال مفعول | ||
مرتبط | خنثی نمودن، بطور شیمیایی خنثی کردن، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، مخالفت کردن با، باطل کردن، بی اثر کردن، واچیدن، خراب کردن، بیابرو کردن، عمل متقابل کردن، فلز را ورقه کردن، دفع کردن، نفی کردن، منفی کردن، بلا اثر کردن، جبران کردن، متعادل کردن، چاپ افست کردن، نا امید کردن، عقیم کردن، هیچ کردن، لغو کردن، بهم زدن، بر انداختن، موازنه کردن، برابری کردن، پارسنگ کردن، فسخ کردن، قلم زدن، احمق کردن، احمق ساختن، خرفت کردن، ایجاد اشکال کردن، دچار مانع کردن، ناراحت کردن، منسوخ کردن، برابری کردن با، اخته کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خنثی کردن" در زبان فارسی به معنای بیاثر کردن، خنثی ساختن یا از بین بردن اثر است. این کلمه معمولاً در زمینههایی مانند منطق، علوم اجتماعی، و مسائل نظامی به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به قواعد زیر میتواند مفید باشد:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "خنثی کردن" به نحو مؤثر و صحیح استفاده کرد. | ||
واژه | خنثی کردن | ||
معادل ابجد | 1434 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
معادل انگلیسی | neutralize | ||
مرتبط با | شیمی، علوم و فنّاوری غذا | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خنثی کردن | ||
پخش صوت |
[شیمی] فرایند خنثیسازی محلول با افزودن باز به محلول اسید یا افزودن اسید به محلول باز برای رسیدن به PH هفت [علوم و فنّاوری غذا] فرایند خنثیسازی اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن کلمه "خنثی کردن" در زبان فارسی به معنای بیاثر کردن، خنثی ساختن یا از بین بردن اثر است. این کلمه معمولاً در زمینههایی مانند منطق، علوم اجتماعی، و مسائل نظامی به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به قواعد زیر میتواند مفید باشد: جملهسازی: بهطور معمول، "خنثی کردن" به عنوان یک فعل مورد استفاده قرار میگیرد. مثلاً: «متخصصان برای خنثی کردن بمبهای جدید بهکارگیری تکنیکهای پیشرفتهای را آغاز کردند.» حضور قیدها: میتوان قیدهایی مانند "بهطور کامل" یا "موقتاً" را قبل از "خنثی کردن" اضافه کرد: «این تدابیر بهصورت موقت، خطر را خنثی کردند.» استفاده در ساختارهای مختلف: کلمه "خنثی کردن" میتواند به اشکال مختلف در جملات مختلف به کار رود، برای مثال: «اقدامات لازم باید برای خنثی کردن این تهدید انجام شود.» توجه به زمان فعل: بسته به زمان و مکان جمله، فرمهای مختلف فعل باید مناسب با زمان آن انتخاب شوند: «آنها در حال خنثی کردن اثرات منفی این تصمیم هستند.» با رعایت این نکات میتوان از کلمه "خنثی کردن" به نحو مؤثر و صحیح استفاده کرد.
neutralize, thwart, undo, counteract, foil, negate, offset, frustrate, nullify, counterbalance, cancel, stultify, discomfit, annul, countervail, negative, neuter
تعادل، حيد، حايد، أزال المفعول، عادل، أبطل إحداهما مفعول الأخر، أضعف، إبطال مفعول
خنثی نمودن، بطور شیمیایی خنثی کردن، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، مخالفت کردن با، باطل کردن، بی اثر کردن، واچیدن، خراب کردن، بیابرو کردن، عمل متقابل کردن، فلز را ورقه کردن، دفع کردن، نفی کردن، منفی کردن، بلا اثر کردن، جبران کردن، متعادل کردن، چاپ افست کردن، نا امید کردن، عقیم کردن، هیچ کردن، لغو کردن، بهم زدن، بر انداختن، موازنه کردن، برابری کردن، پارسنگ کردن، فسخ کردن، قلم زدن، احمق کردن، احمق ساختن، خرفت کردن، ایجاد اشکال کردن، دچار مانع کردن، ناراحت کردن، منسوخ کردن، برابری کردن با، اخته کردن