اتحاد
licenseمعنی کلمه اتحاد
معنی واژه اتحاد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ائتلاف، اتصال، اتفاق، پيوستگي، پيوند، توافق، وحدت، همبستگي، همدستي، همدلي، همراهي، يكدلي، يگانگي، | ||
متضاد | اختلاف | ||
انگلیسی | alliance,union,solidarity,association,unison,consolidation,league,confederacy,band,confederation,marriage,accretion,incorporation,sodality,injunction | ||
عربی | تحالف، زقاق، مصاهرة، القرابة | ||
ترکی | birlik | ||
فرانسوی | unité | ||
آلمانی | einheit | ||
اسپانیایی | unidad | ||
ایتالیایی | unità | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اتحاد" در زبان فارسی به معنای پیوستگی، همبستگی یا یکپارچگی است. در استفاده از این کلمه، توجه به برخی قواعد نگارشی و گرامری میتواند مفید باشد:
همچنین، از کلمه "اتحاد" بهطور متداول در متون مرتبط با سیاست، اجتماع و فرهنگ استفاده میشود. در این موارد، دقت به بافت و نحوهی به کارگیری این واژه حائز اهمیت است. | ||
واژه | اتحاد | ||
معادل ابجد | 414 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'ettehād | ||
معادل انگلیسی | identity | ||
مرتبط با | ریاضی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ تِّ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'ettehAd | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی اتحاد | ||
پخش صوت |
رابطه ای که به ازای همۀ مقادیر متغیر یا متغیرها برقرار باشد کلمه "اتحاد" در زبان فارسی به معنای پیوستگی، همبستگی یا یکپارچگی است. در استفاده از این کلمه، توجه به برخی قواعد نگارشی و گرامری میتواند مفید باشد: نقش کلمه: "اتحاد" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود. میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا حرف جر استفاده شود. توافق با صفت و قید: هنگام استفاده از "اتحاد" در جملات، دقت کنید که جنبههای مربوط به آن درست انتخاب شوند. ترکیب با دیگر کلمات: "اتحاد" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شده و عبارات جدیدی به وجود آورد. نقطهگذاری: در نگارش جملات، به نقطهگذاری مناسب در کنار استفاده از "اتحاد" توجه شود. همچنین، از کلمه "اتحاد" بهطور متداول در متون مرتبط با سیاست، اجتماع و فرهنگ استفاده میشود. در این موارد، دقت به بافت و نحوهی به کارگیری این واژه حائز اهمیت است.
ائتلاف، اتصال، اتفاق، پيوستگي، پيوند، توافق، وحدت، همبستگي، همدستي، همدلي، همراهي، يكدلي، يگانگي،
اختلاف
alliance,union,solidarity,association,unison,consolidation,league,confederacy,band,confederation,marriage,accretion,incorporation,sodality,injunction
تحالف، زقاق، مصاهرة، القرابة
birlik
unité
einheit
unidad
unità