خوشه
licenseمعنی کلمه خوشه
معنی واژه خوشه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- سنبله، شنگله 2- دسته، گروه | ||
انگلیسی | cluster, ear, raceme, inflorescence, truss | ||
عربی | كتلة، عنقود، جماعة، تجمع حول، تعنقد، تَجَمَّع | ||
ترکی | küme | ||
فرانسوی | grappe | ||
آلمانی | cluster | ||
اسپانیایی | grupo | ||
ایتالیایی | grappolo | ||
مرتبط | گوش، شنوایی، غول، گل اذین خوشهای، شکوفایی، ارایش، وضع گل، گل اذین، خرپا، کوک زن، شکم بند، بقچه، فتق بند | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خوشه" در زبان فارسی به معنی دستهای از میوهها یا دانهها است که به طور طبیعی یا در کشاورزی تشکیل میشود. این کلمه در جملات و متون مختلف به کار میرود و میتواند به معانی مختلفی نیز اشاره داشته باشد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
توجه به این نکات میتواند به بهبود کیفیت نوشتار شما کمک کند و از بروز اشتباهات نگارشی جلوگیری نماید. | ||
واژه | خوشه | ||
معادل ابجد | 911 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | xuše | ||
معادل انگلیسی | cluster | ||
مرتبط با | ریاضی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (ش ) (اِ.) | ||
آواشناسی | xuSe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خوشه | ||
پخش صوت |
زیرجامعهای از جامعۀ مورد مطالعه کلمه "خوشه" در زبان فارسی به معنی دستهای از میوهها یا دانهها است که به طور طبیعی یا در کشاورزی تشکیل میشود. این کلمه در جملات و متون مختلف به کار میرود و میتواند به معانی مختلفی نیز اشاره داشته باشد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: استفاده از "خوشه" در جملات: نحوهٔ نوشتار: تلفظ: جمع کلمه: استفاده از صفات: قواعد نگارشی: توجه به این نکات میتواند به بهبود کیفیت نوشتار شما کمک کند و از بروز اشتباهات نگارشی جلوگیری نماید.
1- سنبله، شنگله
2- دسته، گروه
cluster, ear, raceme, inflorescence, truss
كتلة، عنقود، جماعة، تجمع حول، تعنقد، تَجَمَّع
küme
grappe
cluster
grupo
grappolo
گوش، شنوایی، غول، گل اذین خوشهای، شکوفایی، ارایش، وضع گل، گل اذین، خرپا، کوک زن، شکم بند، بقچه، فتق بند