درو ـ ردیف کن
license
98
1667
100
معنی کلمه درو ـ ردیف کن
معنی واژه درو ـ ردیف کن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | dodge | ||
عربی | مراوغة، خدعة، حجة، تفاد، تفادى، راوغ، تزاوق، يتملص | ||
واژه | درو ـ ردیف کن | ||
معادل ابجد | 574 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
معادل انگلیسی | swather | ||
مرتبط با | کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی درو ـ ردیف کن | ||
پخش صوت |
ماشینی که محصول را درو می کند و آن را به شکل نوارها یا ردیفهای باریکی بر روی زمین باقی می گذارد
dodge
مراوغة، خدعة، حجة، تفاد، تفادى، راوغ، تزاوق، يتملص