دکمه
licenseمعنی کلمه دکمه
معنی واژه دکمه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تكمه، دگمه 2- كليد 3- گره | ||
انگلیسی | button,knob,gemma,knop,tuber,tubercle | ||
عربی | زر، زر كهربائي، برعم، نبتة فطر صغيرة، كرية معدنية، طابع الذقن، نقرة في الذقن، زرر، تزرر، زود، زين بأزرار | ||
ترکی | düğme | ||
فرانسوی | bouton | ||
آلمانی | taste | ||
اسپانیایی | botón | ||
ایتالیایی | pulsante | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دکمه" در زبان فارسی به چندین شکل مورد استفاده قرار میگیرد و قواعد نگارشی و دستوری خاص خود را دارد. در زیر به برخی از نکات مهم درباره این کلمه اشاره میشود:
به این ترتیب، "دکمه" یک واژه ساده ولی کاربردی در زبان فارسی است که باید به طور مناسب در متنها و جملات مختلف مورد استفاده قرار گیرد. | ||
واژه | دکمه | ||
معادل ابجد | 69 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | dokme | ||
معادل انگلیسی | button | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [ترکی] | ||
آواشناسی | dokme | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی دکمه | ||
پخش صوت |
قطعۀ کوچکی در انتهای سازهای زهی مانند ویلن که سیمها را به حالت کشیده نگه میدارد کلمه "دکمه" در زبان فارسی به چندین شکل مورد استفاده قرار میگیرد و قواعد نگارشی و دستوری خاص خود را دارد. در زیر به برخی از نکات مهم درباره این کلمه اشاره میشود: نحو و صرف: "دکمه" یک اسم است و معمولاً به معنای شیء کوچک و گرد که برای بستن لباسها یا سایر وسایل مورد استفاده قرار میگیرد، به کار میرود. جمع آن "دکمهها" است. نوشتار: این کلمه به صورت "دکمه" نوشته میشود و از نظر نگارشی به حروف الفبای فارسی (د، ک، م، ه) تشکیل شده است. استفاده در جملات: علامتگذاری: در نوشتار رسمی، استفاده از ویرگول، نقطه و سایر علامات نگارشی به طور درست و بهجا در جملات ضروری است. نحوهی تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه برای فهم درست آن بسیار حائز اهمیت است. در فارسی این کلمه به صورت /dokmeh/ تلفظ میشود. به این ترتیب، "دکمه" یک واژه ساده ولی کاربردی در زبان فارسی است که باید به طور مناسب در متنها و جملات مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
1- تكمه، دگمه
2- كليد
3- گره
button,knob,gemma,knop,tuber,tubercle
زر، زر كهربائي، برعم، نبتة فطر صغيرة، كرية معدنية، طابع الذقن، نقرة في الذقن، زرر، تزرر، زود، زين بأزرار
düğme
bouton
taste
botón
pulsante