اجباری
licenseمعنی کلمه اجباری
معنی واژه اجباری
                          compulsory
                                     |
                           
                    اجباری
                            مترادف:
                            1- اضطراري، الزامي، جبري، زوركي، زوري، قسري، قهري 
2- اجباراً، جبراً، قهراً
                          
                            متضاد:
                            اختياري 
                          
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          ( اِ) [ ع - فا. ] (ص نسب .)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WWS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          صفت
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            'ejbAri
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          واژههای مصوّب فرهنگستان
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            217
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          3
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                compulsory | compulsive , mandatory , coercive , forcible , binding , obliging , de rigueur
ترکی
                zorunlu
فرانسوی
                obligatoire
آلمانی
                obligatorisch
اسپانیایی
                obligatorio
ایتالیایی
                obbligatorio
عربی
                إلزامي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
واژه "اجباری" یکی از کلمات پرکاربرد در زبان فارسی است و قواعد خاصی برای استفاده، نگارش و تلفظ آن وجود دارد که به شرح زیر است:
1. قواعد نگارشی:
- نقطهگذاری: در جملات، بسته به محل قرارگیری این کلمه، ممکن است به ویرگول یا از دیگر نشانههای نگارشی نیاز باشد.
- حروف بزرگ: "اجباری" در آغاز جمله یا در عنوانها ممکن است با حرف بزرگ نوشته شود.
2. قواعد دستوری:
- مفرد و جمع: "اجباری" به صورت جمع نیز به کار میرود. به عنوان مثال: "قوانین اجباری".
- کاربرد: این کلمه به صورت صفت به کار میرود و معمولاً برای توصیف موضوعاتی استفاده میشود که لازمالاجرا و بدون اختیار هستند.
3. استفاده در جملات:
- مثال 1: "حضور در کلاسهای آموزشی برای تمامی کارکنان اجباری است."
- مثال 2: "این مقررات اجباری در تمامی سازمانها قابل اجراست."
4. مترادف و متضاد:
- مترادفها: لازم، ضروری.
- متضادها: اختیاری، غیر الزامی.
5. نکات تلفظ:
- تلفظ صحیح این کلمه "اجباری" است که میتواند بسته به لهجه یا نحوه بیان متفاوت باشد، اما بهطور کلی به همین صورت تلفظ میشود.
6. قواعد مرتبط با ترکیبات:
- "اجباری" معمولاً با اسامی دیگر ترکیب میشود. مثلاً "قانون اجباری"، "شرایط اجباری" و غیره.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "اجباری" به درستی و به شیوهای صحیح استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - حضور در جلسهی فردا برای همه کارمندان اجباری است.
- وی تصمیم گرفت تا دورههای آموزشی اجباری را با دقت بیشتری دنبال کند.
- رعایت قوانین رفت و آمد در این منطقه، بهطور اجباری برای همه ساکنان الزامی است.
 
     
    