دیدبان
licenseمعنی کلمه دیدبان
معنی واژه دیدبان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت) ‹دیدهبان، دیدوان›
مختصات:
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
didebAn
منبع:
واژههای مصوّب فرهنگستان
معادل ابجد:
71
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
watch | signalman
ترکی
gözlemci
فرانسوی
observateur
آلمانی
beobachter
اسپانیایی
vigilante
ایتالیایی
osservatore
عربی
راقب | سهر , حذر , تهجد , تنبه , انتظر , حرس , ارتقب , عنى , تأكد من , كان يقظا , حراسة , مناوبة , الحارس , هجيع , هزيع من الليل , خفير , فترة مناوبة , يشاهد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "دیدبان" در زبان فارسی به معنای ناظر یا مراقب است و از دو بخش "دید" و "بان" تشکیل شده است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
-
استفاده به عنوان اسم:
- "دیدبان" یک اسم مرکب است و میتواند به عنوان اسم خاص یا عمومی استفاده شود.
- مثال: "او به عنوان دیدبان در این پروژه مشغول به کار است."
-
نظام نوشتاری:
- "دیدبان" به صورت جدا یا متصل نوشته نمیشود و باید به عنوان یک واژه کامل در نظر گرفته شود.
-
نحوه صرف:
- "دیدبان" به عنوان اسم میتواند به طرق مختلف صرف شود.
- مثال: "دیدبانها" (جمع) و "دیدبانان" (جمع دیگری از آن).
-
استفاده در جملات:
- میتوان از "دیدبان" به صورت توصیفی استفاده کرد.
- مثال: "این دیدبان مسئول نظارت بر عملکرد کارگران است."
- جایگاه ادبی:
- "دیدبان" میتواند در شعر و ادبیات نیز به کار برود. شاعران ممکن است از آن برای توصیف مراقبت یا نظارت بر موضوعی استفاده کنند.
در نهایت، استفاده صحیح از کلمه "دیدبان" بستگی به ساختار جملات و مفهوم مورد نظر دارد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "دیدبان" در جمله آورده شده است:
- دیدبان بر بالای دیوار قلعه ایستاده بود و به نظارت بر دشمنان مشغول بود.
- در طول شب، دیدبانها با دقت به دوردستها نگاه میکردند تا از حمله احتمالی مطلع شوند.
- در جشنواره، گروهی از جوانان به عنوان دیدبان تعیین شدند تا از امنیت مراسم مراقبت کنند.
- دیدبان ما به محض دیدن هرگونه تحرک مشکوک، به نیروهای دیگر خبر داد.
- در میدان جنگ، دیدبانها نقش بسیار مهمی در اطلاعرسانی و هماهنگی تهاجمات داشتند.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!