راننده
licenseمعنی کلمه راننده
معنی واژه راننده
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (اسم، صفت فاعلی) 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (نَ دِ) (ص فا.)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WWS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          اسم
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            rAnande
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          واژههای مصوّب فرهنگستان
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            310
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          3
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                driver | helmsman , steersman , wheelman , wheelsman , propellant
ترکی
                sürücü
فرانسوی
                conducteur
آلمانی
                treiber
اسپانیایی
                conductor
ایتالیایی
                autista
عربی
                سائق | ناقل الحركة , جنن , راكب السيارة , متنزه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «راننده» در زبان فارسی به معنای کسی است که وسیلهای را میرانَد. در استفاده نگارشی از این کلمه، توجه به نکات زیر ضروری است:
- 
جنس کلمه: «راننده» یک اسم مختص به جنسیتی نیست و میتواند به هر دو جنس مرد و زن اشاره داشته باشد. بهطور مثال، میتوانیم از «راننده زن» و «راننده مرد» استفاده کنیم. 
- 
مفرد و جمع: - مفرد: راننده
- جمع: رانندگان
 
- 
کاربرد در جملات: - به عنوان فاعل: «راننده ماشین را به سلامت راند.»
- به عنوان مفعول: «ما با راننده صحبت کردیم.»
- به عنوان صفت: «راننده ماهر خودرو را کنترل کرد.»
 
- 
نکات نگارشی: - در نوشتن كلمات در جملات، باید به قواعد حروفنویسی و نشانهگذاری دقت شود.
- اگر «راننده» بخواهد به عنوان یک صفت به کار رود، باید دقت کرد که با کلمات دیگر در جمله همخوان و سازگار باشد.
 
- استفاده از کلمات مترادف: در صورت نیاز، میتوان از کلمات مترادف مانند «کشنده» یا «مُقدس» استفاده کرد، هرچند که این کلمات در زمینههای خاصی به کار میروند.
به این ترتیب میتوان از کلمه «راننده» به شکل صحیح و مؤثری در جملهها و متون مختلف استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 البته، در اینجا چند مثال برای کلمه "راننده" در جمله آورده شده است:
- راننده تاکسی با خوشرویی به مسافرین خوشآمد گفت.
- من تصمیم دارم گواهینامه بگیرم و به عنوان راننده فعالیت کنم.
- راننده اتوبوس با دقت به همه قوانین رانندگی احترام میگذارد.
- این راننده به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه شد.
- راننده کامیون بار را به موقع به مقصد رساند.
 
     
    